مجموعه داستان خارجی

داستان‌های کف‌دستی

این داستان‌ها که گاه خیالی، گاه واقعی و گاه حتی روایتی از زندگی خود نویسنده هستند، گویای علاقه همیشگی کاواباتا به کوتاه‌نویسی و فشرده کردن پی‌رنگ داستانند. تنهای، عشق، گذر عمر و مرگ درونمایه‌های اصلی این داستان‌ها را تشکیل می‌دهند. داستان های کف‌دستی باز تاباننده گستره شگفت‌آور آثار و نیز پیچیدگی روحی- روانی یکی از برجسته ترین استادان داستان‌ کوتاه قرن بیستم است.

9786001820731
۱۳۹۲
۲۸۰ صفحه
۱۹۴۵ مشاهده
۰ نقل قول
یاسوناری کاواباتا
صفحه نویسنده یاسوناری کاواباتا
۹ رمان Yasunari Kawabata (川端 康成) was a Japanese short story writer and novelist whose spare, lyrical, subtly-shaded prose works won him the Nobel Prize for Literature in 1968, the first Japanese author to receive the award. His works have enjoyed broad international appeal and are still widely read.

Nobel Lecture: 1968
http://www.nobelprize.org/nobel_prize...
دیگر رمان‌های یاسوناری کاواباتا
هزار درنا
هزار درنا در طی سال‌های جنگ جهانی دوم در ژاپن، کیکوجی که پدر و مادرش را از دست داده است، با خانم اوتا آشنا و به او علاقمند می‌شود. اما مرگ نابهنگام خانم اوتا، به‌شدت او را به‌هم می‌ریزد و باعث می‌شود تا کیکوجی در پی یافتن حقایق و کشف رازهای گذشته و اتفاقات پیش آمده که به مرگ خانم اوتا منجر ...
قلمرو رویایی سپید
قلمرو رویایی سپید آیا همین حالا یوکیو آخرین نفس‌هایش را می‌کشید؟ کوماکو به دلایلی که تنها خودش از آن‌ها با خبر بود از رفتن به خانه خودداری کرده بود، و آیا توانسته بود به موقع خودش را به بستر محتضر برساند؟ تعداد مسافران به اندازه‌ای کم بود که شیمامورا کم‌کم احساس ناآرامی می‌کرد.
رقصنده ایزو
رقصنده ایزو
1000 درنا
1000 درنا در طی سال‌های جنگ جهانی دوم در ژاپن، کیکوجی که پدر و مادرش را از دست داده است، با خانم اوتا آشنا و به او علاقمند می‌شود. اما مرگ نابهنگام خانم اوتا، به‌شدت او را به‌هم می‌ریزد و باعث می‌شود تا کیکوجی در پی یافتن حقایق و کشف رازهای گذشته و اتفاقات پیش آمده که به مرگ خانم اوتا منجر ...
پرنده‌باز
پرنده‌باز کوره‌راه‌ها چنان درهم و پیچ در پیچ شده بودند که گمان می‌کردم به زودی به گردنه کوه آماجی خواهم رسید. در یک لحظه رعد و برق جنگل انبوه ته دره را به نمایش درآورد و رگبار از دامنه کوه تا نزدیکی گردنه با سرعتی وحشت‌ناک مرا تعقیب می‌کرد. 20 ساله بودم. کلاه مخصوص دبیرستان بر سرم بود و کیمونوی آبی ...
مشاهده تمام رمان های یاسوناری کاواباتا
مجموعه‌ها