مجموعه داستان خارجی

هزار درنا

(Thousand cranes)

در طی سال‌های جنگ جهانی دوم در ژاپن، کیکوجی که پدر و مادرش را از دست داده است، با خانم اوتا آشنا و به او علاقمند می‌شود. اما مرگ نابهنگام خانم اوتا، به‌شدت او را به‌هم می‌ریزد و باعث می‌شود تا کیکوجی در پی یافتن حقایق و کشف رازهای گذشته و اتفاقات پیش آمده که به مرگ خانم اوتا منجر شده است برآید. ادیبات کاواباتا ویژه خود او و یگانه است. او در این داستان تصویری از سرگشتگی‌ها و حیرانی انسان دوران مدرن را با لحن و زبانی شاعرانه به‌تصویر کشیده است. ایندیپندنت «هزار درنا» یکی از بهترین آثاری است که در زبان ژاپنی به نگارش درآمده است: شفافیت و سادگی در اوج پیچیدگی، سرشار از ظرافت و احساس شاعرانه و با حساسیت موشکافانه از دریچه نگاه یک نقاش به جهان هستی. آتلانتیک

رضا دادویی
9786006242040
۱۳۹۴
۱۲۸ صفحه
۶۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
یاسوناری کاواباتا
صفحه نویسنده یاسوناری کاواباتا
۹ رمان Yasunari Kawabata (川端 康成) was a Japanese short story writer and novelist whose spare, lyrical, subtly-shaded prose works won him the Nobel Prize for Literature in 1968, the first Japanese author to receive the award. His works have enjoyed broad international appeal and are still widely read.

Nobel Lecture: 1968
http://www.nobelprize.org/nobel_prize...
دیگر رمان‌های یاسوناری کاواباتا
ملخ و جیرجیرک زنگوله‌دار
ملخ و جیرجیرک زنگوله‌دار هیچ هنری برتر از مرگ نیست، که مردن همان زیستن است.
خانه خوب‌رویان خفته
خانه خوب‌رویان خفته خانه خوب‌رویان خفته به راستی شاهکاری یگانه است. و این یگانگی، علاوه بر محتوایی غیرمعمول و خاص، به خاطر کمال آن در ارائه فرمی ویژه است. اثری که نکته‌هایی شگرف را در هزارتوهای درونش نهفته دارد. کاواباتا با فراتر رفتن از احساسات و شهوات، سعی در آشکار ساختن جوهره و خصلت شقاوت و بی‌رحمی درون آدمی دارد.
کیوتو (پایتخت قدیم)
کیوتو (پایتخت قدیم) یاسوناری کاواباتا یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات ژاپن است. متولدِ آخرین سالِ قرن نوزدهم و درگذشته در 1972. او یکی از مدرن‌ترین نویسندگان ژاپن است که سالِ 1968 جایزه‌ نوبل ادبی را به دست آورد. کاواباتا رمان‌ها و داستان‌های مهمی نوشت که «کیوتو» یا «پایتختِ قدیم» یکی از آن‌هاست و کنار شاهکارهایی چون «آوای کوهستان» یا «خانه‌ی زیبارویان خفته» ...
پرنده‌باز
پرنده‌باز کوره‌راه‌ها چنان درهم و پیچ در پیچ شده بودند که گمان می‌کردم به زودی به گردنه کوه آماجی خواهم رسید. در یک لحظه رعد و برق جنگل انبوه ته دره را به نمایش درآورد و رگبار از دامنه کوه تا نزدیکی گردنه با سرعتی وحشت‌ناک مرا تعقیب می‌کرد. 20 ساله بودم. کلاه مخصوص دبیرستان بر سرم بود و کیمونوی آبی ...
مشاهده تمام رمان های یاسوناری کاواباتا
مجموعه‌ها