رمان خارجی

هم‌نام

(The namesake)

هم‌نام یک داستان تاثیرگذار خانوادگی است با درونمایه‌ای از دغدغه‌های همیشگی لاهیری: تجربه مهاجرت، تضاد فرهنگ‌ها و پیوندهای گسسته بین نسل‌ها. آشوک و آشیما از کلکته به آمریکا می‌روند و می‌کوشند خود را با دنیای جدید وفق دهند. گرچه آشیما سالیان درازی در آرزوی وطنش حسرت می‌خورد. پسرشان، گوگول گانگولی، به دنیا می‌آید و خواننده در طول رمان شاهد بزرگ‌شدن او و رویارویی‌اش به دنیاست: گرفتاری در بند وفاداری، تغییر مسیر زندگی و ماجراهای ویرانگر عاطفی. لاهیری با نگاهی نافذ و همدلانه انتظاراتی را که والدینمان از ما دارند می‌کاود و به تصویر می‌کشد؛ انتظاراتی که با آن می‌توانیم بفهمیم چه کسی هستیم.

علم
9789644053733
۱۳۸۳
۳۸۳ صفحه
۱۰۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جومپا لاهیری
صفحه نویسنده جومپا لاهیری
۱۳ رمان جومپا لاهیری نویسنده آمریکایی هندی‌تبار است. لاهیری با نخستین اثرش، مجموعه داستان مترجم دردها (۱۹۹۹)، برنده جایزه ادبی پولیتزر در سال ۲۰۰۰ شد. همچنین نخستین رمان او به نام همنام (۲۰۰۳) در ساخت فیلمی به همین نام در سال ۲۰۰۷ مورد اقتباس قرار گرفت. پدر و مادر لاهیری از مهاجران هندی (بنگالی) بودند. او در لندن به دنیا آمد و در رود آیلند آمریکا بزرگ شد. لاهیری به کالج برنارد رفت و مدرک لیسانس در رشته ادبیات انگلیسی را در ...
دیگر رمان‌های جومپا لاهیری
به دیگر سخن
به دیگر سخن «دافنه تازه دعای خود را به پایان رسانده بود که سایه سنگینی بر اندام‌هایش افتاد، سینه‌اش را پوست نازک درخت پوشاند، موهایش توی برگ‌ها کشیده شد، دست‌هایش توی شاخه‌ها پیچ خورد، پاهایش هم در یک چشم به ‌هم زدن مثل ریشه‌ها سفت و ثابت شد و رفت لای ریشه‌ها و صورتش هم، نوک درخت ناپدید شد.» وقتی آپولو دستش را ...
خاک غریب
خاک غریب آدمیزاد هم مثل سیب‌زمینی است، اگر نسل اندر نسل در همان خاک بی‌قوت بکارندش خوب رشد نمی‌کند. بچه‌های من هرکدامشان جایی به دنیا آمده‌‌اند و اگر سرنوشتشان دست من باشد، باید در خاک غریب ریشه بدوانند. کتاب حاضر برنده جایزه پولیتزر 2000 شده است واز دو فصل تشکیل شده است.
هم‌نام
هم‌نام هم‌نام یک داستان تاثیرگذار خانوادگی است با درونمایه‌ای از دغدغه‌های همیشگی لاهیری: تجربه مهاجرت، تضاد فرهنگ‌ها و پیوندهای گسسته بین نسل‌ها. آشوک و آشیما از کلکته به آمریکا می‌روند و می‌کوشند خود را با دنیای جدید وفق دهند. گرچه آشیما سالیان درازی در آرزوی وطنش حسرت می‌خورد. پسرشان، گوگول گانگولی، به دنیا می‌آید و خواننده در طول رمان شاهد بزرگ‌شدن ...
به عبارت دیگر
به عبارت دیگر وقتی عاشقی، دلت می‌خواهد تا ابد زندگی کنی. دلت می‌خواهد احساس و شوری که در دل داری همیشه بماند و برقرار باشد. خواندن به ایتالیایی آرزوی مشابهی را در من برمی‌انگیزد. نمی‌خواهم بمیرم، چون مرگ من به معنی پایان اکتشافم در این زبان است، چون هر روز کلمه‌ای تازه برای آموختن هست. پس عشق واقعی ممکن است نشانه جاودانگی باشد.
خاک غریب
خاک غریب آدمیزاد هم مثل سیب‌زمینی است، اگر نسل اندر نسل در همان خاک بی‌قوت بکارندش خوب رشد نمی‌کند. بچه‌های من هرکدامشان جایی به دنیا آمده‌‌اند و اگر سرنوشتشان دست من باشد، باید در خاک غریب ریشه بدوانند. کتاب حاضر برنده جایزه پولیتزر 2000 شده است و از دو فصل تشکیل شده است.
مشاهده تمام رمان های جومپا لاهیری
مجموعه‌ها