مجموعه داستان خارجی

جوانی زیباست و داستان‌های دیگر

هرمان هسه، نویسنده، شاعر و نقاش نامدار آلمانی زبان، از مشهورترین و مطرح‌ترین نویسندگان سده بیستم در جهان است. از این نویسنده که بیشتر عمر خویش را در سوئیس گذراند، تا کنون بیش‌از یکصدو بیست میلیون نسخه کتاب در جهان منتشر کرده‌اند. زمانی که هسه در سال1962 چشم از جهان فرو بست، تعداد آثارش حدود سیصد اثر مستقل بود و به همین دلیل هم گروهی در آلمان، برخی از آثارش را فاقد ارزش ادبی می‌دانند.

جامی
9786001760402
۱۳۹۲
۱۹۲ صفحه
۱۲۳۵ مشاهده
۰ نقل قول
هرمان هسه
صفحه نویسنده هرمان هسه
۳۸ رمان هرمان هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی - سوییسی و برندهٔ جایزه نوبل سال ۱۹۴۶ در ادبیات. وی در (۲ ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی) در شهر کالو (Calw) واقع در استان بادن-وورتمبرگ زاده شد. پدر هرمان هسه مدیریت مؤسسه انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر«هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ناشران کالو بود. کتاب‌خانه بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در ...
دیگر رمان‌های هرمان هسه
سیدارتا
سیدارتا هر فردی باید طریق زندگی خویش را خودش بیابد، نه آن‌که از اصول، عقاید یا تعلیمات مورد قبول مرجعی مقتدر پیروی کند. مفاهیمی نظیر طغیان علیه مرجعیت و اقتدار موضوع محوری این رمان است که در قالب بودا تجسم می‌یابد.
خواب نی‌لبک
خواب نی‌لبک جهان در برابر چشمان و در درون من وا رفت و فرا لغزید و در اشک و آواز غرقه گشت، چنان که وصف فرو ریختن و جاری شدنش ممکن نبود. وای چه دل‌انگیز بود و دردناک! وای چه شیرین است گریستن و فرو‌شکستن و آب شدن، وای که همه‌ی کتاب‌های جهان، با دنیای اندیشه‌ها و اشعار درونشان، پیش یک دقیقه زاری به ...
سفر به سوی شرق
سفر به سوی شرق «نوالیس» در مواجهه با پرسش «به کجا می روی؟»، پاسخ می دهد به خانه پدری ام. بازگشت به خلوص ابتدایی و بدوی نه فقط خواست نوالیس، که احتمالا امید و خواسته هر فردی است که از آزادی اصیل به دور مانده است. رجوع به خلوص بدوی یکی از پایه های تفکر رمانتیسم سیاسی در مخالفت با جامعه و دولت مدرن ...
کلاین و واگنر سیدارتا گشت و گذار
کلاین و واگنر سیدارتا گشت و گذار به اطراف خود نگاه کرد، گویی نخستین‌بار بود که جهان را می‌دید. جهان زیبا بود، جهان رنگارنگ بود، جهان شگفت‌انگیز بود و رازناک! این‌جا نیلی، آن‌جا زرد، این‌جا سبز، آسمان جاری، رود جاری، بیشه‌زار سربرکشیده، کوهستان سربرکشیده، همه زیبا، همه رازناک، جادویی. و در آن میان او، سیدارتای بیدار، در راه رسیدن به خود. این‌همه، زردها و نیلی‌ها، رودخانه‌ها و ...
سیدارتها
سیدارتها گوش به رود سپردند.آوای بسیارآهنگ رود به نرمی به‌گوش می‌رسید.سیدارتها در آب ‌روان نگریست و پیش چشمش صورت‌هایی نقش‌ بست. صورت پدرش را دید که تنها بود ،در ماتم پسرش پیر شده، و صورت خود را دید که تنها بود، او نیز در بند اشتیاق فرزند دور شده‌اش اسیر. پسرش را دید که او نیز تنها بود و با شوری ...
مشاهده تمام رمان های هرمان هسه
مجموعه‌ها