مجموعه داستان داخلی

این وصله‌ها به من می‌چسبد

جلو رفتیم. به امید سیاهی روبه‌رویمان. رفتیم و وقتی نزدیک شدیم، دیدیم سیاهی به طرف ما می‌آید. یک کامیون سیاه‌رنگ پر از نمک بود. از ما خیلی فاصله داشت. پایین پریدم و دست تکان دادم. نگه داشت، به قدری از دیدن ما تعجب کرد که هیچی نگفت فقط بر و بر نگاه کرد. گفتم: ـ می‌خوایم بریم معدن نمک. گفت: ـ معدن نمک کی؟ این جمله بهترین جمله‌ای بود که آن وقت می‌توانستم بشنوم و مفهوم آن این بود که کسانی اینجا هستند. گفتم ـ فرقی نمی‌کنه. گفت: ـ صاف برو می‌رسی به معدن انتظاری.

نیلوفر
9789644485305
۱۳۹۲
۱۴۴ صفحه
۵۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های احمد غلامی
فعلا اسم ندارد
فعلا اسم ندارد احمد غلامی نویسنده، منتقد و روزنامه‌نگار فعال، تاکنون آثاری برای نوجوانان و بزرگسالان منتشر کرده و موفق به کسب جوایزی شده است. " فعلا اسم ندارد" مجموعه‌ی 14 داستان از آثار اخیر اوست که روابط عاشقانه، مسایل بین زنان و مردان و جنگ درونمایه‌ی اغلب آن‌هاست. نگاه متفاوت به جنگ، توجه به نکات ظریف در روابط انسان‌ها و زبانی صمیمی که به ...
کفش‌های شیطان را نپوش
کفش‌های شیطان را نپوش آذر در به در دنبال پویان می‌گشت. اسفند روی آتش بود. بارها به نیلوفر زنگ زده بود، کاری که در روزهای قبل هیچ‌وقت انجام نمی‌داد. بارها خانه مهندس پریان را گرفته بود اما زنش گوشی را برمی‌داشت و او قطع می‌کرد. از خانه بیرون زد. سوار تاکسی شد و سر خیابان کاج پیاده شد. از آنجا تا دادگستری دوید. جلو ...
تذکره‌الانسان
تذکره‌الانسان این کتاب مجموعه‌ای از سی و سه داستان کوتاه است که همگی این داستان‌ها مضمونی عرفانی دارند. عناوین برخی از این داستان‌ها عبارت است از: گنجی بر دوش، مرا انکار کن، میهمان بی طعام، مسیح از این جا نگذرد، راهزن، بیابانگرد، دعای شیخ.
تو می‌گی من اونو کشتم
تو می‌گی من اونو کشتم
مشاهده تمام رمان های احمد غلامی
مجموعه‌ها