این کتاب مجموعهای از سی و سه داستان کوتاه است که همگی این داستانها مضمونی عرفانی دارند. عناوین برخی از این داستانها عبارت است از: گنجی بر دوش، مرا انکار کن، میهمان بی طعام، مسیح از این جا نگذرد، راهزن، بیابانگرد، دعای شیخ.
این وصلهها به من میچسبد
جلو رفتیم. به امید سیاهی روبهرویمان. رفتیم و وقتی نزدیک شدیم، دیدیم سیاهی به طرف ما میآید. یک کامیون سیاهرنگ پر از نمک بود. از ما خیلی فاصله داشت. پایین پریدم و دست تکان دادم. نگه داشت، به قدری از دیدن ما تعجب کرد که هیچی نگفت فقط بر و بر نگاه کرد. گفتم: ـ میخوایم بریم معدن نمک. گفت: ...
آدمها
ما آدمهای بیچارهای بودیم و ستوان مکری بیچارهتر از ما. درست است که لیسانس وظیفه بود و فرمانده ما اما کسی او را به رسمیت نمیشناخت و همه به او میگفتند:«ستوان سوتی.» این حرف معنیاش این بود که درجههای ستوان مکری را جدی نگیرید. ما بیچاره بودیم چون عدل شده بودیم سرباز پیاده و ستوان مکری بیچارهتر بود چون شده ...
داستانهای بادآورده
گفتم:«این مگس چکار داره توی این بر بیابون؟» بعضی مگسها روی پنکه مرده بودند. دل به دریا زدم و گفتم:«واسه چی میخوای از این مرز رد بشی؟» سرش را تکان داد. نای حرف زدن نداشت. مشتی قند برداشتم و ریختم توی کاسه آب یخ، و نمک هم ریختم. بعد با قاشق شربت را آرام آرام ریختم توی حلقش. گفتم:«سیاسی هستی؟» ...
فعلا اسم ندارد
احمد غلامی نویسنده، منتقد و روزنامهنگار فعال، تاکنون آثاری برای نوجوانان و بزرگسالان منتشر کرده و موفق به کسب جوایزی شده است.
" فعلا اسم ندارد" مجموعهی 14 داستان از آثار اخیر اوست که روابط عاشقانه، مسایل بین زنان و مردان و جنگ درونمایهی اغلب آنهاست.
نگاه متفاوت به جنگ، توجه به نکات ظریف در روابط انسانها و زبانی صمیمی که به ...