مجموعه داستان داخلی

دلم هری ریخت پایین وقتی که دیدم خط‌کش بلند و کلفتش را به سوی من گرفته است و تکان می‌دهد. اول فکر کردم که شاید پشت سرم، پهلویم، سمت راست، سمت چپ، بالاخره کسی باشد که اشاره معلم به او باشد و نه به من. برای همین، به محض دیدن اولین تکان‌های خط‌کش، سرم را به اطراف گرداندم تا به قول معلم ادبیات، «مشارالیه» را پیدا کنم، ولی نبود. خود من بودم که درست در امتداد تکان‌های خط‌کش می‌لرزیدم. زیاد نمی‌ترسیدم از بلندی و کلفتی خط‌کش، چرا که به کار زدن نمی‌آمد. تا آن وقت ندیده بودیم که این خط‌کش دستی را سرخ، پایی را کبود یا چشمی را تر کرده باشد. به قول خودش این خط‌کش را همیشه در دست داشت برای نزدن....

9789643377557
۱۳۹۲
۶۸ صفحه
۵۸۶ مشاهده
۰ نقل قول
مهدی شجاعی
صفحه نویسنده مهدی شجاعی
۲۹ رمان سیدمهدی شجاعی در شهریور ماه سال 1339 در تهران به دنیا آمد. در سال 1356 پس از اخذ دیپلم ریاضی، به دانشكده هنرهای دراماتیك وارد شد و در رشته ادبیات دراماتیك به ادامه تحصیل پرداخت. هم‌زمان، به دانشكده حقوق دانشگاه تهران رفت و پس از چند سال تحصیل در رشته علوم سیاسی، پیش از اخذ مدرك كارشناسی، آن‌را رها كرد و به‌طور جدی كار نوشتن را در قالب‌های مختلف ادبی ادامه داد.

حوالی سال‌های 58 و 59 یعنی حدود ...
دیگر رمان‌های مهدی شجاعی
از نیستان و دیگرستان
از نیستان و دیگرستان دست بلند کرد و ظریف و دخترانه گفت: «پارک دانشجو» نگه داشتم. مانتوی کرم روشن پوشیده بود با روسری ژرژت قهوه‌ای.موهای مش کرده زیتونی‌اش به اندازه یک کف دست از روسری بیرون بود و به سمت بالا خمیده بود. کلاسوری در دست داشت و عینک تیره‌ای که حالا وقت غروب دیگر به کارش نمی‌آمد. وقتی سوار شد یک دکمه دیگر مانتویش را ...
سانتاماریا (جلد دوم نمایش‌نامه)
سانتاماریا (جلد دوم نمایش‌نامه) .
سری که درد می‌کند
سری که درد می‌کند بعضی از آدم‌ها سعی می‌کنند که دزدی را کار زشت و ناپسندی جلوه دهند. البته کاش فقط سعی می‌کردند. عده‌ای واقعا باورشان شده که امرار معاش از طریق دزدی کاری ناشایست است. نگاه این قبیل آدم‌ها به یک دزد یا سارق، شبیه نگاه به یک فرد خلاف‌کار است. این‌ها حتی نسبت به رشوه و اختلاس هم نظر مثبتی ندارند. و اگر ...
مرد رویاها
مرد رویاها چمران: من یک تکلیفی تو این عالم دارم که فکر می‌کنم برای انجام اون تکلیف به دنیا آمده‌ام. نگاه نکن به دکترای فیزیک پلاسما، نگاه نکن به حقوق ماهی چند هزار دلار، نگاه نکن به پیشنهادهای وسوسه‌برانگیز شرکت‌های بزرگ آمریکایی... من به زودی همه این‌ها را باید بگذارم و برم.
رزیتا خاتون (طنز)
رزیتا خاتون (طنز) ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید ...
مشاهده تمام رمان های مهدی شجاعی
مجموعه‌ها