رمان ایرانی

سرسپرده

یه جوری نگام نکن بند دلم پاره بشه تو خودت می‌خواستی این جور غم ما چاره بشه چرا گریه می‌کنی پشت سر مسافرت آخرین دیدار و بسپار مثل من به خاطرت من از نگاه سوت و کور تو همیشه طردم کاسه آب و نریز پشت سرم که برنگردم مگه دلم کافی نبود واسه تصدیق چشمات؟

9786009257157
۱۳۹۲
۳۶۰ صفحه
۴۵۷۸ مشاهده
۰ نقل قول
نیلوفر لاری
صفحه نویسنده نیلوفر لاری
۳۱ رمان نویسنده 30 رمان ازجمله: کسی پشت سرم آب نریخت/ یادش بخیرنازلی/ دوآتیشه/ ازلج تو/ یکی رادوست می دارم/ قرارنبود
دیگر رمان‌های نیلوفر لاری
ناقوس خاطره‌ها (به تلخی زهر 2)
ناقوس خاطره‌ها (به تلخی زهر 2) آه! باز هم بی‌احتیاطی کرده بود و ناقوس یاد و خاطر او را در ذهن سرد و خاموش خویش با نوای دلگیر و غریبانه‌ای به صدا در آورده بود و حالا با چه دستپاچگی بی‌ثمری تلاش می‌کرد نوای بی‌قرار کننده و نفسگیر آن ناقوس کذایی را نشینده بگیرد و افکار از هم گسیخته خویش را روی نقطه مشخص دیگری متمرکز ...
شاهزاده رویاها
شاهزاده رویاها همان شب ساقی قبل از رفتن دستم را فشرد و گفت: فکر می‌کنی آمادگی ازدواج رو داشته باشی؟ نمی‌دانم چرا ناگهان و بدون مقدمه این موضوع را پیش کشیده بود. شاید به خیال خود قصد داشت به حیرانی و سرگشتگی من در آستانه بیست و چهار سالگی پایان ببخشد و هوای تازه‌ای را به سر من بیندازد تا بلکه برای ...
ناز نازان (به تلخی زهر 1)
ناز نازان (به تلخی زهر 1) هرگز گمان نداشت دنیا به این پوچی و تنگی و پست باشد. هرگز فکر نکرده بود روزی در برهه‌ای از زمان از خنجر تقدیر در یک لحظه زودگذر و آنی ضربه‌ای کاری بر او فرود آید و این چنین روح زندگی را در او بکشد و او را نیز بر خاک ذلت و ناکامی سرنگون سازد. او هرگز دنیا را ...
افتان و خیزان
افتان و خیزان چه خیال پوچی و باطلی که گمان می‌کرد او با همه فرق می‌کند! خودش را رشته جدا بافته‌ای می‌دید که حتی در نقش و نگارهای ابریشمی یک فرش قدیمی و قیمتی قابل تشخیص و تحسین بود. اما حالا که خودش را در کارزار عظیم سرنوشت زخم خورده و بی‌تکیه‌گاه می‌دید، مثل همه می‌خواست که تن به سازش و تسلیم بدهد ...
کسی پشت سرم آب نریخت 2
کسی پشت سرم آب نریخت 2 و حالا من رهسپار جاده‌ای هستم رو به مرز رویاهایی که دیگه محال و دست‌نیافتنی نیستن. جاده‌ای که می‌خواد منو با پاهای تاول‌زده‌م،‌ منو با قلب خسته و بی‌تابم و منو با یک دنیا امید و خواهش به دست‌های مشتاق اون برسونه که قراره همه عمر یار و همدمم باشه. کسی پشت سرم آب نریخت. چون من خیال برگشتن نداشتم. ...
مشاهده تمام رمان های نیلوفر لاری
مجموعه‌ها