رمان ایرانی

قرار نبود

قرار نبود این‌جوری شه. قرار بود همیشه بین دنیای من و تو فاصله قد یه دنیا باشه. قرار نبود تو همه کس من بشی و من همه‌چیز تو. قرار بود آخرش با خداحافظ تموم بشه. قرار نبود سلام عشق رو جواب بدیم. قرار بود... قرار نبود...

9786009151448
۱۳۹۱
۵۵۶ صفحه
۱۱۱۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
نیلوفر لاری
صفحه نویسنده نیلوفر لاری
۳۱ رمان نویسنده 30 رمان ازجمله: کسی پشت سرم آب نریخت/ یادش بخیرنازلی/ دوآتیشه/ ازلج تو/ یکی رادوست می دارم/ قرارنبود
دیگر رمان‌های نیلوفر لاری
یادش به خیر نازلی
یادش به خیر نازلی
گرشاسام و قهرمانان جاوید
گرشاسام و قهرمانان جاوید گرشا با ترس و اضطراب نگاه کرد و مثل همه دید که چطور راه ورودی در چشم بر هم‌زدنی در هم فرو ریخت و تبدیل به گودالی عمیق و مرگ‌بار شد که حریصانه چشم‌به‌راه لغزش آن‌ها بود تا یکی‌یکی در آغوش سرد و تاریک و نیستی‌بخش خود بگیردشان و نابودشان کند.
چشم‌هایت
چشم‌هایت این تابلو برای فروش نیست. هر سال که در نمایشگاه این تابلو را به رسم یادبود به نمایش می‌گذاریم، کلی خریدار برایش پیدا می‌شود و ما ناچاریم همه را در حسرت خرید این تابلو باقی بگذاریم!... ... حالا با دیدن چشم‌های خودم که از همیشه غمگین‌تر و محزون‌تر به نظر می‌رسید، نمی‌دانستم باید خوشحال باشم یا ناراحت!
به خدا نامه خواهم نوشت
به خدا نامه خواهم نوشت
افتان و خیزان
افتان و خیزان چه خیال پوچی و باطلی که گمان می‌کرد او با همه فرق می‌کند! خودش را رشته جدا بافته‌ای می‌دید که حتی در نقش و نگارهای ابریشمی یک فرش قدیمی و قیمتی قابل تشخیص و تحسین بود. اما حالا که خودش را در کارزار عظیم سرنوشت زخم خورده و بی‌تکیه‌گاه می‌دید، مثل همه می‌خواست که تن به سازش و تسلیم بدهد ...
مشاهده تمام رمان های نیلوفر لاری
مجموعه‌ها