مجموعه داستان خارجی

یادداشت‌های 1 مرد زیادی

واژه فوق‌العاده‌ای کشف کردم... دقیقا زیادی، فکر نمی‌کنم دیگران از این واژه برای توصیف خودشان استفاده کنند، مردم خشمگین، مهربان، عاقل، احمق، آرام و یا ناآرام‌‌اند اما زیادی... نه. قطعا بدون همه این مردم نیز، دنیا شادمانه به گردش‌اش ادامه می‌دهد... اما بدون شک زیادی بودن نقطه برجسته شخصیت و وجه تمایزشان نیست و زمانی که درباره آن‌ها صحبت می‌کنی، اولین واژه‌ای که بر زبانت جاری می‌شود، واژه «زیادی» نیست، اما درباره من هیچ‌چیز نمی‌توان گفت، جز زیادی. بله انسان زیادی، همین و بس.

9786001821028
۱۳۹۲
۱۴۴ صفحه
۵۳۹ مشاهده
۰ نقل قول
ایوان تورگنیف
صفحه نویسنده ایوان تورگنیف
۱۳ رمان ایوان سرگئی‌یویچ تورگنیف رماننویس، شاعر و نمایش‌نامهنویس روس بود که نخستین بار توسط او کشورهای غربی با ادبیات روسی، آشنا شدند. آثار او تصویری واقع‌گرایانه و پرعطوفت از دهقانان روس و بررسی تیزبینانه‌ای از طبقه روشنفکر جامعه روسیه که در تقلای سوق دادن کشور به عصری نوین بودند، ارائه می‌دهد. ایوان تورگنیف» Ivan Turgenev رمان نویس مشهور روسی در نهم نوامبر ۱۸۱۸ در «اورال» به دنیا آمد و در سوم سپتامبر ۱۸۸۳ در سن شصت و پنج سالگی درفرانسه درگذشت.او به ...
دیگر رمان‌های ایوان تورگنیف
در آستانه فردا
در آستانه فردا ولی حالا دیگر برای من وطنی جز وطن او وجود ندارد. در آن‌حا قیامی دارد برپا می‌شود. مردم مهیای جنگ هستند. النا، شخصیت محوری داستان، در آستانه فردای دشوارجنگ کریمه ایستاده است.چه بسا جنگ را از سر گذرانده است. پشت به وطن، روی به مزار عشق، که دمی پیش به خاک سپرده است و جنگ را آیا مایه‌ی بیش از ...
دن کیشوت روسی (4 داستان)
دن کیشوت روسی (4 داستان)
3 داستان عاشقانه
3 داستان عاشقانه ایوان تورگینف از مشهورترین و بهترین نویسندگان روسیه است. آثار او برنسلی از نویسندگان روسیه است. آثار او بر نسلی از نویسندگان غربی تاثیر گذاشته است و خوانندگان فراوانی از مطالعه‌ی نوشته‌های او لذت برده‌اند. کتاب «سه داستان عاشقانه» شامل داستان‌های آسیا؛ نخستین عشق و آب‌های بهاری است که از زیباترین و به یادماندنی‌ترین داستان‌های عاشقانه‌ی ادبیات جهان هستند. ترجمه‌ی دقیق ...
آشیانه اشراف
آشیانه اشراف تصمیم را گرفته‌ام. همه‌چیز تمام شده، زندگی مشترک من با شما تمام شده. از همه چیز خبر دارم، از گناهان خودم، از گناهان دیگران، از این که پدرجان چطور ما را ثروتمند کرد، کفاره‌ی همه‌ی این‌ها را باید با دعا داد. درمانده‌ام، دلم می‌خواهد خود را تا ابد جایی محبوس کنم، سد راهم نشوید وگرنه تنها خواهم رفت...
آب‌های بهاری
آب‌های بهاری سانین مدتی در اتاق را رفت، بعد پشت میز نشست، ورق کاغذی برداشت، چند سطری نوشت و فوری روی نوشته خط کشید و آن را سیاه کرد... به یاد قامت زیبای جما در چارچوب پنجره‌ای تاریک افتاد که چگونه در روشنایی ستارگان نمایان و برجسته بود، ذولفش که از وزش باد افشان و آشفته بود، دست مرمری‌اش که به دست ...
مشاهده تمام رمان های ایوان تورگنیف
مجموعه‌ها