مجموعه داستان داخلی

زن‌ها در زندگی من یا دلف معبد دلفی

داشتم با نگاهم رد پسرک را، که داشت توی شلوغی میهمانی گم می‌شد، می‌گرفتم، که دیدم یکی از دخترهای فامیل، یعنی نوه خاله پدرم، بدجوری رفته تو کار من. گفتم این طور که بر و بر نگاه می‌کند، معلوم که به آنی بیاید پیشم و همین‌طور هم شد. آمد. پرسید: «من رو می‌شناسی؟» «شما رو؟ خب، بله، معلومه!» باز پرسید:«پس کی‌ام،» «شما؟» «گفت:«نه، خودت!» «خب، یکی از دخترای فامیلین دیگه، فامیلای بابا!» گفت:«اون که آره، نوه خاله آقاجونت هستم.» «آره، منظورم همین بود.» گفت:«شیش بار تا حالا ازدواج کردی، نه؟» (بی‌مقدمه رفت سر اصل مطلب. خیلی خوشم آمد.) گفتم:«همه فامیل این‌قدر دقیق آمارم رو دارن؟» «حالا چه‌جوری‌هاس؟ باحاله؟» گفتم:«چی؟» «شیش تا ازدواج.» گفتم:«نه به باحالی شیش تا طلاق!» خندید. «الان مجردی؟»...

9789643344054
۱۳۹۲
۱۶۰ صفحه
۲۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فرید قدمی
مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم‌خان
مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم‌خان بوی مرگ حمید رضایی، فوتبالیست خانه‌نشین، مثل بوی ادکلنش خیلی زود توی آپارتمان پیچید. اول از همه پیرمرد روانکاو بود که بو به مشامش خورد. صبح روز جمعه، وقتی از در خانه‌اش در طبقه سوم بیرون آمد، نیم‌ساعتی جلوی در خانه حمید ایستاد اما خبری از او نشد.
دومینانت یا مامان اون زنه رو که داره می‌دوئه می‌بینی
دومینانت یا مامان اون زنه رو که داره می‌دوئه می‌بینی نوشتن شاید چیزی است شبیه قدم زدن. از خانه اجاره‌ای‌ات در سلسبیل می‌زنی بیرون که روزنامه‌ای بخری مثلا و ناگهان خود را در خیابان کریم‌خان می‌بینی. انگار بی‌خیال آن‌چه تو می‌خواهی، راه خودشان را رفته‌اند پاها. می‌خواهی زندگی کنی که سر از مرگ درمی‌آوری ناگهان، انگار که راه خودش را می‌رود مردن. می‌خواهی بنویسی، نوشته راه خودش را می‌رود. راه ...
پاره‌های پاریسی یا پوره پنیر و پروست
پاره‌های پاریسی یا پوره پنیر و پروست حتی روزهایی که خیلی کمتر از بیست سال داشتیم در جستجوی هنر، حقیقت و عشق قدم‌ها زدیم... پا به پا، دست در دست، میان خیابان‌ها، کتاب‌ها، نقاشی‌ها و حرف‌هایی رنگارنگ درباره اسپینوزا، ویتمن یا هگل... از سلسبیل تا چارراه ولی‌عصر، تا پارک ساعی، تا تجریش... من می‌گویم بصیرت ویتمن دیدن راه‌های بی‌شمار جهان است، راه‌هایی که تنها از دل راه‌هایی ...
مشاهده تمام رمان های فرید قدمی
مجموعه‌ها