مجموعه داستان خارجی

به انتخاب مترجم (داستان‌های گزیده) مجموعه داستان

ایوانف ورقه‌ای از صابون اضافی را با پشت تیغ گرفت و ادامه داد: رفیق شمارو خیلی خوب یادمه. متاسفم که دوست ندارم اسم‌تون رو به زبون بیارم. یادمه چطور تقریبا شش ماه پیش تو خارکف ازم بازجویی کردین.دوست عزیز امضاتونم یادمه... اما خب همین‌طور که می‌بینین هنوز زنده‌ام.

احمد اخوت
افق
9789643699741
۱۳۹۳
۳۲۸ صفحه
۶۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان‌هایی از نویسندگان زن انگلستان
داستان‌هایی از نویسندگان زن انگلستان در سال 1890 نهضتی تحت عنوان زنان نوین در انگلیس و آمریکا پدید آمد که حرکتی جدید را برای استقلال زنان آغاز کرد . این حرکت، با پدیده‌های ظاهری مثل سیگار کشیدن در جمع و دوچرخه‌سواری در معابر آغاز شد و به کسب حق رای انجامید. مخالفت زنان با قوانین موجود و خواسته‌های نوین ایشان، به مطبوعات راه گشود و ...
داستان‌های کوتاه از ادبیات جهان
داستان‌های کوتاه از ادبیات جهان ناگهان مرد از همان‌جا که نشسته بود گفت: به نظر نمی‌رسد که قصه‌گوی موفقی باشید. عمه بعد از این حمله لفظی غیرمنتظره حالت تدافعی به خود گرفت و با لحنی جدی گفت: خیلی سخت است قصه‌ای به بچه‌ها بگوییم که هم آن را بفهمند و هم دوست داشته باشند. مرد گفت: من با شما موفق نیستم. عمه با حاضر جوابی ...
7 مرگ ماکسیم گورکی
7 مرگ ماکسیم گورکی این حس که زندگی من مطابق با هیچ قالب یا نظام اندازه‌گیری نیست، که یک آن از زندگی من برای خودم بیش از هزاران سال از زندگانی کل انسان‌ها اهمیت دارد، با نوری درخشان مبهوتم کرد، نوری که مدت‌ها در انتظارش بودم، نوری خجسته که روشنایی‌اش تا آخرین روزهای زندگی‌ام ادامه داشت. اما این نهر طلا از کجا سرچشمه می‌گرفت؟ باورپذیر ...
جفت 6 (12 داستان از 12 نویسنده برنده جایزه نوبل) مجموعه داستان
جفت 6 (12 داستان از 12 نویسنده برنده جایزه نوبل) مجموعه داستان هزاران ماجرا ارزش یک ماجرای حقیقی و فراموش نشدنی را نداشت. برای همین هم هست که همه آنها روی هم به ماجرایی نمی‌ارزید که در این آخرین هزاره اتفاق افتاد، وسط سرزمینی خشک، مردی دید، مسلح به نیزه با نشان خانوادگی اشرافی سوار بر اسبی لاغر مردنی که به سپاهی از آسیاب‌های بادی می‌تاخت. سوار به هوا پرتاب شد و ...
زندگی در سایه
زندگی در سایه معتقد بود، آدم فقط یک‌بار فرصت بودن در این دنیا را دارد. شاید هم به همین دلیل باید شانس استفاده از هر چیزی را تا حدودی به خودش بدهد. او از این که طعم شیرین و احمقانه این جذبه را دوباره تجربه کرده بود، احساس خوشحالی می‌کرد. بعد در قالب سایه‌ای تاریک روی او دراز کشید. دقیقا اندازه‌اش بود، چون ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها