خوانندهی جوان و عزیزم، تو باید بدانی که من از سالهای جنگ و اشغال کشورمان نفرتی عمیق دارم؛ زمانهای که به جای کتاب و قلم، تپانچه و نارنجک در دستهامان میچپاند و بهجای اینکه به ما راه زیستن را بیاموزد، امر به مردن میکرد...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
چقدر حرف نمیزند
نمیدانم از کجا شروع کنم؟ از تنهایی توی این خانه درندشت با این ویلچر که همه جا باید باهات باشد، یا خشتهای سیاه وسط حیاط، بین آن همه خشتهای قرمز؟ نمیدانم تا به حال شده روی صندلی چرخدار بنشینی، لختی کف پات را بگذاری روی جا پای فلزیاش؟ موقعی که از تخت خودت را میاندازی روی آن و پاهایت را ...
دزد و نگهبان (داستانهای کوتاه جهان 2)
هیچوقت عکسی از پدرم ندیدهام که مربوط به قبل از عضویت او در ارتش باشد. اصلا نمیدانم او در کودکی یا نوجوانی چه شکلی بوده. اگر پدرم مایملکی از والدینش ارث برده بود. اگر یادبود خانوادگی یا یادگاری از ایام جوانیاش داشت، من هرگز آن را ندیدم.
80 سال داستان کوتاه ایرانی 1 (2 جلدی)
این کتاب دومین جلد از مجموعة سه جلدی هشتاد سال داستان کواه ایرانی است که توسط حسن میرعابدینی انتخاب و بررسی شده است و سالهای 1360 تا 1380 را در بر میگیرد. داستانهای انتخاب شده برای این جلد، با مضمونها و سبکهای متنوعشان، نمایانگر گرایشهای نوشتاریِ مطرح در این دورهاند. برخی از نویسندگانی که داستانهایشان در این مجموعه گردآمدهاند عبارتند ...
مارپیچ
من از طریق نویسندگی امرار معاش میکنم، اما آن روز میزده شده بودم و سردرد وحشتناکی داشتم و کل بعدازظهر کار نکرده بودم. قرار بود یک کار فوری انجام دهم، در واقع باید شرح نوشتههایی را برای کتاب آثار عکاسی هنرمندی مینوشتم که با او آشنایی داشتم. اما زقزق کردن مداوم سرم باعث شد به کلی نسبت به تصاویر او ...