دلم میخواست اینطور شروع کنم: اکنون که در پایان زندگیام هستم، برای کسانی که پس از من به این جهان میآیند، هر آنچه را در زمان این جهان آموختهام به یادگار میگذارم. باشد که استفاده خوب از آن بکنند.
۶۳ رمان
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود.او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش ، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعا می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد ؟" پس از تحقیق، کوئلیو به این ...
الف
آه نه. دیگر حوصله مراسم دیگری را ندارم! آیین دیگری برای احضار نیروهای نامرئی در جهان مرئی! چه ربطی دارد به دنیای امروز ما؟ فارغالتحصیلها از دانشگاه که بیرون میآیند کار گیر نمیآورند. مسنها بازنشسته میشوند و گرفتار یک لقمه نانند. آدم بزرگها که از نه صبح تا پنج بعدازظهر جان میکنند تا خرج خانواده و تحصیل بجههایشان را بدهند، ...
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
این رمان ماجرای دختر جوانی است به نام ورونیکا که با وجود داشتن یک زندگی به ظاهر رضایتبخش، اقدام به خودکشی میکند، زیرا به دلیل احساس خلاء در وجودش، زندگی را مطابق میل خود نمییابد. اما اطرافیان، او را که با خوردن قرص دست به خودکشی زده، روانه بیمارستان میکنند. او که اینکه از مرگ نجات پیدا کرده، خود را ...
سفر به دشت ستارگان
سنژاکدوکومپوستل دیری است که از قرون وسطا زائران راه عرفان و حقایق درونی را به خود جذب کرده است. پائولو کوئیلو در سال 1986 به زیارت این دیر میرود. در این سفر او به راستی تغییر میکند. مکاشفه در آن سفر وی را به این اعتقاد میرساند که کشف رمز و رازهای زندگی در مسیر انسانهای عادی نیز هست. و ...
فرشته نگهبان
پائولو تازه کتاب کیمیاگر را نوشته و به استاد جادوگریاش، جی، نشان داده است. جی از خواندن کیمیاگر خوشحال میشود، اما معتقد است که پائولو باید قبل از هر چیز ماجراهایی را از گذشتهاش فراموش کند و به همین دیل به او توصیه میکند " فرشتهاش را ببیند."
اما پائولو نمیداند چگونه این کار را بکند. به همین دلیل همراه با ...
مکتوب
سختگیری آسان است. تنها کاری که لازم است، دوری از مردم و بدین ترتیب، پرهیز از رنج است. در این حالت لازم نیست خطر عشق، ناامیدی و رویاهای ناکام را به جان بخریم.