طرح نخستین این کتاب در قالب 1 داستان کوتاه با عنوان سیگار دوم بعد از صبحانه در سال 1385 نگاشته شد و بعدا با وقفهای چند ساله در 1389 شروع به بازسازی شکلی و بازنویسی محتوایی داستان شده و در قالب رمان پیش رو درآمده است.
جهان هولوگرافیک جنایت
در این رمان تجربی - همچون رمان پیشین او «من آلیس نیستم ولی اینجا خیلی عجیبه»- با ساختاری گسسته روبروایم؛ ساختاری ضد تمرکز که هر یک از اجزای متکثر آن ویژگی های کلی موهوم و ابر مانند را حمل می کنند؛ خرده روایت هایی از مفهومی ازلی-ابدی؛ اسامی بسیار «جنایت»! رمانی که به قربانیان مای لی، نوگونری، کاتین، نانجینگ، گولاگ، ...
از اول 2 سانتی کج بود
دم غروب بود. خسته بودم و مزه سیگار بعد از کار در دهانم به تلخی میزد. فکر کردن به خرابیهای رنوی فکستنیام، صورتم را توی آینه ماشین دلخور مینمود.
توی آینه دیدمش. پرشیای مشکی کند کرد و در سمت چپ یا راست عقبش باز شد (عقب را حتم دارم اما امان از این قانون آینهها). انگار کنی کسی هلش داده باشد ...