۹۳ رمان
استاین میگوید:" وظیفهٔ بزرگی دارد و آن سیخ کردن مو بر اندام بچه هاست" کتابهای او با فروش بیش از ۲۵۰ نسخه در سطح جهان او را به پر فروشترین نویسندهٔ کودک تبدیل کردهاست . او هم اکنون همراه همسرش جین(jane)و پسرش مت (matt)زندگی میکند. استاین میگوید:"من عاشق این هستم که خوانندههایم را به جاهای ترسناک ببرم آیا می دانید ترسناکترین مکان کجاست؟این محل ذهن خود شماست." آر.ال.استاین«رابرت لارنس استاین»در سال ۱۹۴۳ در شهر کلموبوس در ایلت اوهایو به دنیا ...
هیولای آشپزخانه
من و دانیل به همراه پدرم و مادرم تازه به خانه جدیدمان اسبابکشی کرده بودیم.
یک روز متوجه شدیم یک موجود عجیب و خیلی کوچک که شبیه اسفنج است در آشپزخانه زیر ظرفشویی زندگی میکند.
چند روز بعد فهمیدیم هر کسی این موجود را داشته باشد اتفاقات ناگواری برایش رخ میدهد. برای همین سعی کردیم از دست آن خلاص شویم. اما هیچ ...
بیدار نمان (مجموعه زمان وحشت)
وحشت که نکردهاید، مگر نه؟
مردم در اینجا ناله هیولاها را در نیمههای شب شنیدهاند. جایی که اشباح تاریک در جنگلش پرسه میزنند و حتی پرندهها هم جرئت نمیکنند بر زمینش بنشینند. شاید حتی شنیده باشید که این خیابان نفرین شده است و هر کسی مقیم آنجا شود، نفرین پاگیرش میشود.
هرچند... یک خیابان که نمیتواند شیطانی باشد، میتواند؟ یعنی میتواند؟
نالهای بلند ...
من مردهام (تالار وحشت)
این الکس اسمیت است که از کنارتان رد شد تا با عجله به خانه برود و دفتر خاطراتش را چک کند. مشکل این است که الکس تاکنون یک کلمه هم در این دفتر ننوشته است. ولی دیروز مطلب عجیبی در دفترش ظاهر شد، چیزی در مورد آینده الکس... آلکس بیصبرانه منتظر مطالب امشب است تا ببیند فردا چه چیزی انتظارش ...
بگو چیز و بمیر (مورمور 9)
گریگ فکر میکند دوربین قدیمی و کهنهای که پیدا کرده مشکلی دارد...
عکسهایی که میگیرد، متفاوت از آب در میآیند و وقتی از اتومبیل جدید پدرش عکس میگیرد، اتومبیل در تصویر درب و داغون دیده میشود... و سپس اتومبیل تصادف میکند...
هیچ یک از دوستانش حرف او را باور ندارد و حتی یکی از آنها از گریگ میخواهد عکسی از او بگیرد...
خون هیولا (دایره وحشت 4)
زمانی که ایوان با عمه بزرگ و اسرارآمیزش زندگی میکرد، روزی یک مغازه اسباببازی فروشی قدیمی را میبیند و یک بطری گرد گرفته خون هیولا می خرد، اوایل بازی با آن سرگرم کننده است.
اما ایوان متوجه چیز غریبی در آن ماده لزج سبزرنگ میشود. به نظر میرسد که دارد زیاد میشود. بیشتر و بیشتر... و انگار این رشد، اشتهایی هیولایی ...