مجموعه داستان خارجی

1 شب پاییزی (بهترین داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ روس)

(Best russian short stories)

در اداره‌ای به نام...نه! بهتر است به نام اداره اشاره‌ای نکنیم، چرا که حساس‌ترین و بحث برانگیزترین مسائل جهان، همین موضوعات مربوط به اداره، هنگ، دادگاه عدالت، و در یک کلام، تمام شاخه‌های خدمات عمومی است. امروزه هر شخصی فکر می‌کند که در جامعه به شخصیت او توهین شده است. برای مثال نقل کرده‌اند که اخیرا، شکایتی از رئیس پلیس منطقه دریافت شده که در آن، به این موضوع که تمام نهادهای امپریالیستی به دست افراد نالایق افتاده و به نام مقدس تزار و هم‌چنین خود او اهانت شده، صریحا اعتراض کرده است و حتی برای اثبات حرفش رمانی عشقی ضمیمه شکایتش کرده که تقریبا در هر ده صفحه از آن، به رئیس پلیس منطقه که گاهی هم، در مستی مطلق به سر می‌برد، اشاره شده است. بنابراین به منظور اجتناب از هر گونه سو تفاهمی، بهتر است اداره فوق‌الذکر را اداره معین بنامیم.

9786006687827
۱۳۹۳
۲۹۶ صفحه
۵۱۵ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
تلخ عین عسل (داستان‌های کوتاه طنز جهان)
تلخ عین عسل (داستان‌های کوتاه طنز جهان) راستش را بخواهید من آدم پر دل و جراتی نیستم. یعنی لزومی ندارد آدم شجاعی باشم. سرباز و خلبان آموزشی و راننده تانک یا غواص و این حرف‌ها نیستم. یک آدم معمولی. یک طراح و برنامه‌ریز. بیشتر از بیست سال سابقه در ادارات مختلف را یدک می‌کشم. در صنایع آرایشی و بهداشتی و مواد خام صنعتی کار کرده بودم. حالا ...
چارباد (مجموعه داستان کوتاه از داستان‌نویسان جنوب) جلد 1
چارباد (مجموعه داستان کوتاه از داستان‌نویسان جنوب) جلد 1
افسانه‌هایی از جاده ابریشم
افسانه‌هایی از جاده ابریشم
دیدار
دیدار مجموعه حاضر منتخبی است از 20 داستان کوتاه نویسندگان ترکیه. داستان‌ها از نویسندگان متعلق به دوره‌های مختلف ادبی ترکیه انتخاب شده‌اند تا خواننده علاقه‌مند با خواندن داستان‌ها شناخت نسبتا جامعی از داستان‌نویسی امروز ترکیه به دست آورد. وجه مشترک داستان‌ها، نگاه خاص نویسندگانشان به شرق و سنت‌های بکر و لزوم بازگشت به خویشتن است.
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10)
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10) گریان و نالان خودم را روی تخت‌خواب انداختم. منتظر بودم مثل همیشه که گریه می‌کردم، سراغم بیاید. منتظر بودم بیاید و مرا در آغوش بگیرد، سرم را روی سینه‌اش بگذارد، و با لحنی که مختص خودش بود، بگوید :«وای وای، این چه کاریه؟ این آقا کوچولو کیه که داره گریه می‌کنه؟»
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها