مجموعه داستان خارجی

ندای وظیفه

مجموعه حاضر که از داستان‌های کوتاه پلیسی - جنایی تشکیل شده است، می‌کوشد آثار روز دنیا در این ژانر را که از ژانرهای همواره محبوب داستان دوستان بوده، به مخاطبان ارائه دهد. جذابیت و هیجان نهفته در این گونه ادبی و رویارویی خلافکاران زیرک و کارآگاهان کارکشته، خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند و کوشش برای یافتن پاسخ پرسش «قاتل چه کسی است؟» همواره تجربه‌ای لذتبخش است. داستان‌های مجموعه‌ای که در دست دارید از 1997 به این سو در مجلات اینترنتی به چاپ رسیده‌اند و برخی از آن‌ها جوایزی نیز کسب کرده‌اند.

سحر قدیمی
9789640016695
۱۳۹۳
۲۳۲ صفحه
۴۸۳ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
مردی که کشتمش (گزیده داستان‌های کوتاه آمریکا)
مردی که کشتمش (گزیده داستان‌های کوتاه آمریکا) فکش توی گلویش بود، لب دندان‌های بالایی‌اش نمانده بود. یک چشمش بسته بود. چشم دیگرش سوراخی مثل ستاره داشت. ابروهایش به ظرافت قوس ابروی زنانه می‌مانست. بینی‌اش آسیب ندیده بود. مختصر اشکی دم لاله‌ی یک گوشش به چشم می خورد. موهای مشکی‌اش به عقب شانه شده بود. پیشانی‌اش چروک مختصری داشت، ناخن‌هایش مرتب بود. بر پوست گونه‌ی چپش جای سه ...
نهنگ سفید (کتاب‌های طلایی 3)
نهنگ سفید (کتاب‌های طلایی 3) در بیشتر داستان‌های این مجموعه، که به قلم نویسندگان بزرگ نوشته شده‌اند، مطالب آموزنده‌ای درباره زندگی وجود دارد و به همین سبب این گونه داستان‌ها هرگز نمی‌میرند. داستان برای بچه‌ها نوشته بی‌جانی نیست؛ در خیال بچه‌ها جان می‌گیرد و با آن‌ها زندگی می‌کند. امید است خواندن این داستان‌ها با بچه‌ها گستره دید و بلندپروازی و شجاعت ببخشد و یاس و ...
فراری‌ها و داستان‌های دیگر از نویسندگان آمریکای لاتین
فراری‌ها و داستان‌های دیگر از نویسندگان آمریکای لاتین روی آوردن گسترده اروپاییان به ادبیات آمریکای لاتین در نیمه دوم قرن 20 دلیل بر بی‌اهمیت بودن این ادبیات تا پیش از آن زمان نیست. ادبیات این نیم‌قاره و در بطن آن داستان کوتاه، از قرن نوزدهم و تکمیل و تحکیم استقلال سیاسی کشورهای این منطقه رنگ و روی تازه به خود می‌گیرد. اگز برخی از داستان‌نویسان بر پیروی از ...
بوی پونه
بوی پونه
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10)
عادت عشق (داستان‌های کوتاه جهان 10) گریان و نالان خودم را روی تخت‌خواب انداختم. منتظر بودم مثل همیشه که گریه می‌کردم، سراغم بیاید. منتظر بودم بیاید و مرا در آغوش بگیرد، سرم را روی سینه‌اش بگذارد، و با لحنی که مختص خودش بود، بگوید :«وای وای، این چه کاریه؟ این آقا کوچولو کیه که داره گریه می‌کنه؟»
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها