فرمانده با خونسردی رفتن آنها را تماشا میکرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره میکرد، دیگران را هم به خطر میانداخت. میگفت خیلیها کشته میشوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته میشوند...
100 (100 داستان کوتاه از آثار منتخب بزرگترین نویسندگان جهان به همراه جملاتی از مشاهیر)
روزی روزگاری، مردی در باغش چندین درخت انار داشت و سالها به هنگام پاییز انارهایش را در سینیهای نقرهای، بیرون باغش میگذاشت و بر سینیها علامتهایی گذاشته بود که رویشان نوشته بود: یکی بردارید، نوش جانتان. اما مردم میگذشتند و هیچکس از میوهها بر نمیداشت!
مرد فکری کرد و سال بعد هنگام پاییز دیگر انارها را بر سینیهای نقره نگذاشت، اما ...
مرگ پوتیا (داستانهایی از ادبیات آلمان)
ادبیات، یا هر آن هنری که ابزار بیاناش زبان است، پیوسته و به میزانی رفیع آفرینشگری نقادانه به بار مینشاند؛ زیرا زبان خود نقد زندگی است. زبان نام میبرد، مصداق می یابد، معلوم میکند و داوری هم. و به این ترتیب جان میبخشد. یگانگی هر آنچه انسانی است، آری، یکپارچگی پرسمان بشری در زبان است که تجلی مییابد... داستانهایی که ...
عابر پیاده
کتاب حاضر مجموعهای از بهترین و خواندنیترین داستانهای کوتاه از نویسندگان جهانی است. نویسندگانی که همه خوانندگان داستانهای کوتاه آنها را به عنوان آثاری ماندگار ستودهاند.
3 نامه و 1 قصه و چند داستان دیگر
وجنات شگفتزدهاش دیدن دارد، وقتی که کناردستی من در نهایت به نقطه محاسبه شده میرسد و چیزی را لمس نمیکند جز هیچ. هیچ هیچ! کفش شماره چهل و پنجش تنها و بیکس شده. دیگر طاقت نمیآورد.
ابتدا به زمین نگاه میاندازد، بعد به پای من. من همچنان غرق در افکار خود با عروسکهایم بازی میکنم و طرف کمکم متوجه میشود ...
سگ 1 میلیون شپشی (مجموعه داستان کوتاه)
با تعجب میپرسد، مگر چند تا درخت سیب دارید ؟ میخواهم بگویم هشتتا، اما حرفم را میخورم. وقتی که او حتی یک پدر ندارد، من چطور میتوانم بگویم که هشتتا درخت سیب داریم! میگویم، ما فقط یک درخت سیب داریم،...