۱۸ رمان
محمد چرمشیر (زاده ۱۳۳۹ تهران) نمایشنامهنویس و مدرس تئاتر است. او دانشآموخته رشتهٔ ادبیات نمایشی در سال ۱۳۶۶ از دانشگاه تهران است. محمد چرمشیر بیش از صد نمایشنامه نوشته است. وی پنجاه و چهار نمایشنامهٔ چاپ شده داردو نمایشنامه هایش به زبانهای انگلیسی آلمانی و فرانسوی ترجمه و در کشورهای ایران، آلمان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا و آمریکا اجرا شده اند.
همه چیز میگذرد تو نمیگذری
سوار یه اسبم. پشت و رو. پشتم به کله اسب، صورتم سمت ماتحتش. اسبه میخکوبه سر جاش، شاد و شنگول سوت میزنه و یه پاش رو گرفته هوا. پیشاب میریزه پای یه گل نسترن. از کاری که میکنه کیفوره. واقواق میکنه. خرناس میکشه. یه تیکه از شعر «ویلیام بلیک» رو میخونه: «ای سرخ گل، تو بیماری آن کرم نامرئی که ...
دیوبندان و 2 نمایشنامه دیگر
پدر: نگریستم. اسبی در آتش میسوخت. ترسیدم. روی به سوی دیگر کردم. باز اسبی دیدم که در آتش میسوخت. هولزده روی به سوی دیگر کردم. باز آن اسب دیدم که در آتش میسوخت. دلم از آنچه بود به درد آمد. چشم بر هم نهادم. به سمرقند بودم. به باغ سلطان سمرقند. من در آتشی فرو بودم که اسب در آن ...
چشمهای بسته از خواب و عبدلمیمون لات پاکوتاه (2 نمایشنامه)
نظر علی: تا جایی که ما یادمون میآد این شخص بوده، البته یادمون نیست حالا بوده یا زمانهای قدیم. اینجوری بگم که اگه از آشناهای پدر خدابیامرز ما نبوده باشه، حتما تو شهرداری مشغوله. البته یادمون نیست که مثلا خود شهردار محترم بوده یا یه کاره دیگه. اینجوری بگم که خلاصهاش اسمش برای ما آشناست...
نامههایی به تب (دی وی دی نمایشنامه)
بازیگران: فاطمه معتمدآریا، شبنم مقدمی، احمد ساعتچیان، علیرضا محمدی، پانتهآ پناهیها، محمدرضا حسینزاده، عاطفه تهرانی، مریم شیرازی، آنکیدو دارش. طراح لباس: گلناز گلشن. موسیقی: آنکیدو دارش.
طراح حرکات: عاطفه تهرانی. طراح نور: علی صفری. دستیار کارگردان: آرش صفیح. مدیر تولید گروه نمایش: محمدرضا حسینزاده. مدیر تصویربرداری: حسن اصلانی. تدوین: مهران فیروزبخت. عکاس: مهرداد متجلی. مدیر تولید فیلم: حسن اصلانی. مجری ...
پروانه و یوغ
ونسان: دیوارها بلندن، سرد و بلند. آسمون پیدا نیست. مردها روی سنگفرشها راه میرن. توی یه دایره راه میرن. زمینو نگاه میکنن. حرف نمیزنن. گوش میدن به صدای کفشها که روی زمین کشیده میشه. من اونجام. میون اون مردها. توی دایره راه میرم. زمینو نگاه میکنم. حرف نمیزنم. گوش میدم به صدای کفشها که روی زمین کشیده میشه. آسمونو نگاه ...