نمایش‌نامه

شیش و بش

در این نمایش‌نامه، روابط و کشاکش دو خانواده ـ خانواده "حاج محمدباقر یزدی" و "حاج اسعد صحاف‌باشی "ـ به زبان طنز بازگو می‌شود" .صحاف "از "یزدی "می‌خواهد تا دکانش را که جنب دکان صحاف است به او بفروشد، اما "یزدی "مخالفت می‌کند و به همین سبب، بین این دو خانواده، اختلاف به وجود می‌آید .در این میان، "مراد "ـ پسر صحاف ـ به "لیلا "دختر "یزدی "دل می‌بندد ;همچنین "نوروز"، نوکر صحاف، تصمیم می‌گیرد با "گلی "کلفت یزدی، ازدواج کند" .گزمه "نیز اندیشه ازدواج به "عمه خانم "ـ خواهر صحاف ـ را در سر می‌پروراند .با این توصیف، اختلافات دو خانواده رنگ می‌بازد و ...

نیلا
9789646900288
۱۳۹۲
۱۰۸ صفحه
۱۵۶۷ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده محمد چرم‌شیر
۱۸ رمان محمد چرم‌شیر (زاده ۱۳۳۹ تهران) نمایشنامه‌نویس و مدرس تئاتر است.
او دانش‌آموخته رشتهٔ ادبیات نمایشی در سال ۱۳۶۶ از دانشگاه تهران است.
محمد چرمشیر بیش از صد نمایشنامه نوشته است. وی پنجاه و چهار نمایشنامهٔ چاپ شده داردو نمایشنامه هایش به زبان‌های انگلیسی آلمانی و فرانسوی ترجمه و در کشورهای ایران، آلمان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا و آمریکا اجرا شده اند.
دیگر رمان‌های محمد چرم‌شیر
مضحکه‌نامه‌ی دن کیشوت لامانچایی
مضحکه‌نامه‌ی دن کیشوت لامانچایی
آمدیم نبودید رفتیم (دی وی دی نمایش‌نامه)
آمدیم نبودید رفتیم (دی وی دی نمایش‌نامه) نویسنده: محمد چرم‌شیر کارگردان: رضا حداد دراماتور: آتیلا پستیانی بازیگران: سیامک انصاری، برزو ارجمند، نیما انصافیان، رضا بهبودی، خسرو پسیانی، پانته‌‌آ پناهی‌ها ، هانیه توسلی، امیر جنانی، بابک حمیدیان، یاسر خاسب، لیلی رشیدی، نگار عابدی، داریون فائزی، شبنم فرشادجو، نازگل نادریان موسیقی: روزبه بمانی، آنکیدو دارش، همایون نصیری مجری طرح: کیومرث مرادی طراح لباس: گلناز گلشن مدیر تولید: حسن حسینی طرح جلد: روهینا
آخرین پر سیمرغ
آخرین پر سیمرغ بیژن سه: مادر، گفته بودی ـ در جهان ـ سرزمینی است که دیوان بر هیئت زنان، راه بر آدمی می‌بندند. گفته بودی سرزمین آدمی همان جایی است که دل ماندگار می‌شود... مادر، من اکنون آن سرزمین را یافته‌ام، و چه باک که آن سرزمین همان سرزمین دیوان باشد. من از اسب فرود آمده‌ام و دیگر بر آن جای نخواهم گرفت. ...
حقایقی درباره 1 ماهی مرده و آسمان روزهای برفی
حقایقی درباره 1 ماهی مرده و آسمان روزهای برفی یه ماهی بالغ. زیادی بالغ. آبشش‌های کلفت و کبودش می‌گن همین روزها وقت مردنش بوده... مردن پر راز و رمزی دارن ماهی‌ها. وقت مردن می‌رن کف آب. وقتی هم مردن، می‌آن روی آب. بعد دیگه یا ماهی‌ریزه‌ها می‌‌آن سراغشون یا مرغ‌های ماهی‌خوار. واین یعنی دیگه همه چی تموم. فراموشی. انگار که اصلا ماهی‌ای تو این دنیا نبوده. درست مثل وقتی ...
مشاهده تمام رمان های محمد چرم‌شیر
مجموعه‌ها