نمایش‌نامه

داستان غم‌انگیز اتللو مغربی در وندک

(Othelo)

برجستگی کار ناصرالملک وقتی بارزتر می‌شود که می‌بینم چنین نثر رسا و زیبا و با طراوت و زنده‌ای را در زمانه‌ای پدید آورده است که روند فرسوده‌شدن نثر ادبی و تاریخی فارسی به هفتصدمین سال خود نزدیک می‌شده و طرز نویسندگی زشت و نارسا و کهنه دیوانیان رمق از هر نوشته‌ای گرفته بوده است و شگفت‌آور آن که ناصرالملک خود سال‌ها در زمره همان دیوانیان به ترجمه شفاهی، به احتمال قوی به همان طرز دیوانی، مشغول بوده است. اما مایه فراوان از ادب فارسی و آگاهی از سیر تحول تفکر ادبی در جهان سبب شده است که در ترجمه او کمترین اثری از فرسودگی و نارسایی نثر آن زمان به چشم نمی‌خورد.

نیلوفر
9789644480430
۱۳۷۵
۱۳۹ صفحه
۹۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ویلیام شکسپیر
صفحه نویسنده ویلیام شکسپیر
۵۴ رمان William Shakespeare (baptised 26 April 1564) was an English poet and playwright, widely regarded as the greatest writer in the English language and the world's pre-eminent dramatist. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon" (or simply "The Bard"). His surviving works consist of 38 plays, 154 sonnets, two long narrative poems, and several other poems. His plays have been translated into every major living language, and are performed more often than those of any other ...
دیگر رمان‌های ویلیام شکسپیر
داستان‌های شکسپیر
داستان‌های شکسپیر کلمات زیبا و جملات شورانگیز یکی پس از دیگری از دهان او خارج می‌شدند، اما مضامینی بودند که هیچ یک از قلب و روح او سرچشمه نمی‌گرفتند. رگان نیز مانند خواهر بزرگ خود زنی بد نهاد و کینه‌توز و جاه‌طلب بود و از دیرباز آرزویی جز این نداشت که با مرگ پدر، بر قلمرو پهناور او دست یابد و شمه‌ای ...
رومئو و ژولیت
رومئو و ژولیت سمپسون: گرگوری، به مردانگی سوگند، ما بزدل نیستیم. گرگوری: البته، و گرنه بع‌بع می‌کردیم. سمپسون: یعنی گردن به زور نمی‌دهیم، شمشیر می‌کشیم. گرگوری: سرت را بالا بگیر، ببینم گردنی هست؟ سمپسون: خشم بگیرم، زود شمشیر می‌کشم. گرگوری: اما دیر خشم می‌گیری. سمپسون: حتی سگی از فامیل موناتیگو مرا تحریک می‌کند. گرگوری: تحریک یعنی فرار، شجاعت یعنی ایستادن؛ اگر تحریک شدی ...
تراژدی کوریولانوس
تراژدی کوریولانوس بانوان، بر زمین بیفتید، مگر کوریولانوس را با زانوانمان شرمسار کنیم؛ لقبش بیشتر درخور نخوت و استیلاست تا رافت و مدارا. بیایید بر خاک بیفتیم که گفتنی‌ها همه گفته شد.
هیاهوی بسیار برای هیچ
هیاهوی بسیار برای هیچ
رومئو و ژولیت
رومئو و ژولیت .
مشاهده تمام رمان های ویلیام شکسپیر
مجموعه‌ها