مطلب مرکزی این نمایشنامه این است که عشق را با عقل کاری نیست، بلکه مانند شاعری و دیوانگی تابع خیال است. همراه خیال به وجود میآید، شدت یا ضعف پیدا میکند، و همچنین از میان میرود. «دکتر جرج براندس دانمارکی» در ضمن انتقاد این درام در تایید همین گوشه مطلب را می نویسد: «بشر دستخوش غرایز و رویاهای خویش است و لا ینقطع یا خودش خودش را گول میزند، و یا کسی دیگر او را فریب میدهد.»