مضمون نمایشنامههای آلبی جانشینی ارزشهای مصنوعی به جای ارزشهای واقعی در جامعه امریکایی زمان اوست. او با قدرت تمام در برابر این افسانه که در امریکا همه چیز زیباست، موضع میگیرد و صادقانه، اثری شخصی میآفریند که جهانشمول است.
رویای آمریکایی و داستان باغوحش
مضمون نمایشنامههای آلبی جانشینی ارزشهای مصنوعی به جای ارزشهای واقعی در جامعه امریکایی زمان اوست. او با قدرت تمام در برابر این افسانه که در امریکا همه چیز زیباست، موضع میگیرد و صادقانه، اثری شخصی میآفریند که جهانشمول است.
3 زن بلندبالا
[با بالا رفتن پرده، A در مبل سمت چپ صحنه، B در مبل سمت راست، C روی نیمکت جلوی تخت نشستهاند. بعد از ظهر است.]
[اندکی سکوت.]
A: [از جائی نامعلوم به شخصی نامعلوم اعلام میشود.] من نود و یک سالمه.
B: [مکث.] جدی؟
A: [مکث.] آره.
C: [با لبخندی مختصر:] تو نود و دو سالته.
A: [مکثی طولانیتر، نه چندان مطلوب.] حالا هر چی.
B: [به ...
رویای آمریکایی (نمایشنامه در 1 پرده)
مادر بزرگ: گفتی، امکان داشت یه شوهری گیرت بیاد که تمام روز و توی صندلی چرخدار...
مامی: من یه پارچه سنگ شدهم! کاش میمردم! کاش زبونمو قطع میکردم! کاش...
داستان باغوحش
مضمون نمایشنامههای آلبی جانشینی ارزشهای مصنوعی به جای ارزشهای واقعی در جامعه امریکایی زمان اوست. او با قدرت تمام در برابر این افسانه که در امریکا همه چیز زیباست، موضع میگیرد و صادقانه، اثری شخصی میآفریند که جهانشمول است.
داستان باغوحش و رویای آمریکایی
جری: من به باغوحش رفته بودم. [پیتر اعتنا نمیکند] گفتم من به باغوحش رفته بودم. آقا من به باغوحش رفته بودم!
پیتر: هان؟... چی؟... ببخشید، با من بودید؟
جری: من رفتم باغوحش، و بعد پیاده آمدم تا رسیدم اینجا. به طرف شمال آمدهام، نه؟
پیتر: [گیج] شمال؟ آره... من... اینطور فکر میکنم؟ بگذارید ببینم.