محسن: جوون ضایعکنی دیگه!؟ باز این آقا کامبیز خیلی حق به گردن ما داره، تو چی؟ تغاری بشکند ماستی بریزد، جهان گردد به کام کاسهلیسان. لطفا ته لیوان رو هم خوب لیس بزنید. کامبیز: بنال محسن: رفتم کافینت سر خیابون. شش صد دادم، رفتم توی www.69XTVcom، یادداشت کن، آبدیدهت می کنه. سور و ساتی بود. گمونم لسآنجلس بود! فکم تا کف پام پایین اومد! رفتم نشستم توی یه رستوران تا این فک لامذهب رو یه جوری جمعش کنم.