بعد دستتو کردی تو جیبتو مشتت رو آوردی بیرون. وقتی اون باز کردی، هیچی توش نبود، بچهها با ایما و اشاره بهم میگفتن تو خل شدی... تو هم خندیدی و گفتی: اینو دیشب از آسمون چیدم، آخه اینجا آسمونش خیلی به زمین نزدیکه.
۱۶ رمان
Librarian Note: There is more than one author in the Goodreads database with this name.
CLIVE STAPLES LEWIS (1898–1963) was one of the intellectual giants of the twentieth century and arguably one of the most influential writers of his day. He was a Fellow and Tutor in English Literature at Oxford University until 1954. He was unanimously elected to the Chair of Medieval and Renaissance Literature at Cambridge University, a position he held until his retirement. He wrote ...
یه باغ گل توی دلم پرپر میشه
میخوای یکی از غنچهها رو که تازه متولد شده ببینی؟ اون مثل علیاصغر تشنهاس.
شب زخمی
اگه میبینی شب و روز خواب ندارم و تو این ویرانهای که بوی عزیزامو میده تا حال دوام آوردم، فقط به خاطر دیدن اونه، احساس مادرانه میگه بالاخره به کوری چشم تو اون یه روز برمیگرده!
فرشتهای با بال شکسته
دختربچه: کاش منم مثل تو بال داشتم!...
بسیجی: وقتی دلشکسته باشه... بال به چه دردی میخوره...؟
صندلی
خیلیا فلنگو بستن، من چرا باید بمونم؟ پیش خودمون باشه، یکی دو سال که بگذره یه حساب تو سوئیس باز میکنم مثل خیلیای دیگه. من یه مسئول کت و کلفتی رو میشناسم که خیلی جا نماز آب میکشید، یه مدتی هم نماینده بود، اونم جیم فنگ شد، این آدم دو آتیشه، الان توی این ایستگاه و اون ایستگاه تلویزیونی اونور ...