نمایش‌نامه

کودکان در حلبچه می‌میرند

حکایت قربانی شدن پاکی و معصومیت بشر. کودکانی که بی‌هیچ گناهی از گزند بازی هولناک بزرگان در امان نماندند و جان باختند، بی‌آنکه نام پاکشان را کسی بداند.

9789640012550
۱۳۸۹
۹۲ صفحه
۲۴۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های عبدالحی شماسی
خواجه نصیرالدین طوسی
خواجه نصیرالدین طوسی کتابخانه مخصوص علاء‌الدین شاه در قلعه میمون در: خواجه نصیرالدین طوسی مشغول مطالعه است. علاء‌الدین شاه، شتابزده وارد می‌شود، او متوجه خواجه نیست. علاءالدین شاه: گم شوید، از جانم چه می‌خواهید؟... در را پشت سر خود می‌بندد. خواجه نصیرالدین: چه شده، آقا؟ علاء‌الدین شاه: این سایه‌های سرکش... خواجه نصیرالدین: این چه حالی است؟... قدری آرام باشید. علاء‌الدین شاه: شب از نیمه گذشته، خواجه. به من ...
گلبانگ انگاره‌ها
گلبانگ انگاره‌ها توصیف صحنه: مغازه ساعت‌سازی که میز کار در گوشه آن است. چراغ روی میز سطح آن را روشن کرده است. تعدادی ساعت روی دیوار نصب شده و یک ساعت قدیمی از کار افتاده روی زمین جلو میز افتاده است. وسط مغازه یک بخاری روشن است. و یک کتری آب جوش و قوری لعابی رنگ و رفته‌ای روی آن است. ...
پرومته (شیطان مقدس) و 2 نمایش‌نامه دیگر
پرومته (شیطان مقدس) و 2 نمایش‌نامه دیگر وسوسه در آدمی بسیار است. وسوسة آبادگری، وسوسة ویرانگری و... اما چه هولناک است آن‌گاه که کسی قصد آبادسازی داشته باشد و نداند که در چنبرة نیرو‌های پنهان گرفتار شده و زیر سلطة " سایبرنتیک" به عاملی برای ویرانگری تبدیل شده است. همچون " پرومته" که منتقدین قرن نوزدهم به او لقب " شیطان مقدس" داده‌اند یا وکیلی درستکار که ...
صبر زرد و آژیر چهار گوش
صبر زرد و آژیر چهار گوش
مشاهده تمام رمان های عبدالحی شماسی
مجموعه‌ها