توصیف صحنه: مغازه ساعتسازی که میز کار در گوشه آن است. چراغ روی میز سطح آن را روشن کرده است. تعدادی ساعت روی دیوار نصب شده و یک ساعت قدیمی از کار افتاده روی زمین جلو میز افتاده است. وسط مغازه یک بخاری روشن است. و یک کتری آب جوش و قوری لعابی رنگ و رفتهای روی آن است. سمت راست در شیشهای مغازه وجود دارد که روی آن جمله (ساعتسازی زمان) که به طور معکوس دیده میشود. همچنین در قسمتی از مغازه میز کوچکی با دو صندلی در کنار هم چیده شده است. در روی سقف مغازه که به صحنه اشراف دارد، سکویی وجود دارد که یک ساعت بزرگ که شیشهاش شکسته است، دیده میشود. این فضا به طور کلی با فضای پایین تفاوت دارد. به گونهای که هر کدام دنیای جداگانه را توصیف میکند. ساعتساز پیر پشت میز کارش نشسته و مشغول است. زنگ ساعتها نه بار در فضا طنین میاندازد. ساعتساز کارش را رها میکند و با هر ضربه که به صدا در میآید، با شوق و ذوق بدنش را تکان میدهد. سپس سکوت و چند لحظه بعد جوانی وارد مغازه میشود...