کتابخانه مخصوص علاءالدین شاه در قلعه میمون در: خواجه نصیرالدین طوسی مشغول مطالعه است. علاءالدین شاه، شتابزده وارد میشود، او متوجه خواجه نیست. علاءالدین شاه: گم شوید، از جانم چه میخواهید؟... در را پشت سر خود میبندد. خواجه نصیرالدین: چه شده، آقا؟ علاءالدین شاه: این سایههای سرکش... خواجه نصیرالدین: این چه حالی است؟... قدری آرام باشید. علاءالدین شاه: شب از نیمه گذشته، خواجه. به من بگویید اکنون چه وقت بیداری است؟ خواجه نصیرالدین: روشنتر بگویید، آقا. علاءالدین شاه: چرا باید تا این وقت شب بیدار ماند؟ خواجه نصیرالدین: به یقین ضرورت حکم میکند... سکوت شب، آدمی را به خلوت میکشاند... و این فرصتی است برای اندیشیدن.