نمایش‌نامه

زندگی ضربدر 3

(Life × 3)

زندگی × 3، سه واریاسون روی یک تم، تم زندگی، زندگی سونیا و هنری ، زندگی سونیا و هنری که در این شب بخصوص تازه پسر چموش و همیشه موی دماغ‌شان را به اتاق خوابش فرستاده‌اند تا مگر دمی بیاسایند چه خیال خامی‌!... اینک صدای زنگ در ... نگا‌ه کن‌! حدس بزن چه کسانی برای شام آمده‌اند‌! اینس و هیوبرت. چه مصیبتی‌! چرا امشب‌!؟ قرارمان مگر فردا شب نبود؟ اما یاسمینا رضا برای سفره‌ی خالی این شام سرنوشت‌ساز به قدر کفایت تدارک دید‌ه است: تنش، تصادم، احساس بیهودگی، امید، نومیدی، طنز، سوء تفاهم، شیطنت، چند تا قلب، چندتا دست، یک اونس شعر، کمی آواز و مقداری هم هله و هوله همراه با نوشابه؛ و تا بخوا‌هی نبوغ.

فتاح محمدی
9789649311753
۱۳۸۸
۸۴ صفحه
۱۳۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های یاسمینا رضا
گفتگوهای پس از 1 خاک‌سپاری
گفتگوهای پس از 1 خاک‌سپاری یاسمینا رضا نمایش‌نامه‌نویس و رمان‌نویس ایرانی تبار، موفق‌ترین و محبوب‌ترین چهره در عرصه‌ی ادبیات نمایشی در دو دهه‌ی اخیر است. گفت و گوهای پس از یک خاکسپاری نخستین اثر اوست که نام یاسمینا رضا را بر سر زبان‌ها انداخت و او را به چهره‌ی مطرح در میان غول‌های دنیای تئاتر بدل ساخت. این اشتهار و موفقیت با آثار بعدی او هنر، ...
خدای کشتار و بلا فیگورا
خدای کشتار و بلا فیگورا شبا که با قطار برمی‌گردم،‌ از پنجره‌ها توی خونه‌ها رو می‌بینم؛ برنامه‌های تکراری تلویزیون، میزهایی که واسه شام چیده شده، همیشه سر همون ساعت،‌ فضاهای تنگ و تاریک که ازشون غم و حسرت می‌باره... می‌دونید چیش واسم جالبه؟ همین تکراری که توش هست، همیشه سر یه ساعت خاص... آدما با یه مشت خرت و پرت الکی راه می‌افتن تا دنیا ...
بللا فیگورا
بللا فیگورا یاسمینا رضا - درام‌نویس پرآوازه فرانسوی - یکی از مطرح‌ترین نمایش‌نامه‌نویسان حال حاضر جهان است. او در حوزه تئاتر کشور ما هم کاملا شناخته شده است: هنر، زندگی ضرب‌در سه، مرد تصادفی، گفت‌وگوهای پس از یک خاک‌سپاری و خدای کشتار... از جمله معروف‌ترین درام‌های ترجمه‌ شده او به فارسی هستند که به دفعات در طی سال‌های گذشته در ایران اجرا شده‌اند. شاید ...
حرمان
حرمان حرمان اولین رمان یاسمینا رضا، نویسنده فرانسوی ایرانی تبار است. حرمان نوعی حدیث نفس است.پدری در خیال خود با پسرش حرف می‌زند. پیرمرد در زندان توهم و غم گرفتار شده است و دایم از اطرافیانش می‌نالد و کینه آن‌ها را به دل می‌گیرد. نه تنها از اطرافیان و نزدیکان، بلکه از هر انسانی متنفر است و هر وقت کسی را ...
آدام هابربرگ
آدام هابربرگ بدین ترتیب، روزی از روزها آدام بربرگ روی نیمکتی روبه‌روی قفس شترمرغ‌ها نشسته بود. نیمکت از بارش نامحسوس باران نمناک بود. دو شترمرغ بی‌حال خاکستری رنگ جلوی خانه‌شان در محوطه‌ای کاملا خالی علوفه می‌خوردند، تلفن همراه هابربرگ در جیبش زنگ زد: «الو!» صدایی از آن طرف خط گفت: «عجب هوایی! آدم دق می‌کند.»، «کجایی؟»، «باغ وحش»، «اون‌جا چیکار می‌کنی؟»، «خودت ...
مشاهده تمام رمان های یاسمینا رضا
مجموعه‌ها