نمایش‌نامه

زندگی ضربدر 3

(Life × 3)

زندگی × 3، سه واریاسون روی یک تم، تم زندگی، زندگی سونیا و هنری ، زندگی سونیا و هنری که در این شب بخصوص تازه پسر چموش و همیشه موی دماغ‌شان را به اتاق خوابش فرستاده‌اند تا مگر دمی بیاسایند چه خیال خامی‌!... اینک صدای زنگ در ... نگا‌ه کن‌! حدس بزن چه کسانی برای شام آمده‌اند‌! اینس و هیوبرت. چه مصیبتی‌! چرا امشب‌!؟ قرارمان مگر فردا شب نبود؟ اما یاسمینا رضا برای سفره‌ی خالی این شام سرنوشت‌ساز به قدر کفایت تدارک دید‌ه است: تنش، تصادم، احساس بیهودگی، امید، نومیدی، طنز، سوء تفاهم، شیطنت، چند تا قلب، چندتا دست، یک اونس شعر، کمی آواز و مقداری هم هله و هوله همراه با نوشابه؛ و تا بخوا‌هی نبوغ.

فتاح محمدی
9789649311753
۱۳۸۸
۸۴ صفحه
۱۳۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های یاسمینا رضا
هنر
هنر نمایش‌نامه هنر برای نخستین بار در سال 1994 اجرا شد و تاکنون موفق به دریافت جایزه‌های مولیر 19994، ایوینگ استاندارد 1996 لارنس اولیویه 1997 فانی 19998 و تونی 19998 شده است. این نمایش‌نامه در آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، روسیه، آفریقای جنوبی و کشورهای اسکاندیناوی به اجرا درآمده است.
خدای کشتار و بلا فیگورا
خدای کشتار و بلا فیگورا شبا که با قطار برمی‌گردم،‌ از پنجره‌ها توی خونه‌ها رو می‌بینم؛ برنامه‌های تکراری تلویزیون، میزهایی که واسه شام چیده شده، همیشه سر همون ساعت،‌ فضاهای تنگ و تاریک که ازشون غم و حسرت می‌باره... می‌دونید چیش واسم جالبه؟ همین تکراری که توش هست، همیشه سر یه ساعت خاص... آدما با یه مشت خرت و پرت الکی راه می‌افتن تا دنیا ...
آدام هابربرگ
آدام هابربرگ بدین ترتیب، روزی از روزها آدام بربرگ روی نیمکتی روبه‌روی قفس شترمرغ‌ها نشسته بود. نیمکت از بارش نامحسوس باران نمناک بود. دو شترمرغ بی‌حال خاکستری رنگ جلوی خانه‌شان در محوطه‌ای کاملا خالی علوفه می‌خوردند، تلفن همراه هابربرگ در جیبش زنگ زد: «الو!» صدایی از آن طرف خط گفت: «عجب هوایی! آدم دق می‌کند.»، «کجایی؟»، «باغ وحش»، «اون‌جا چیکار می‌کنی؟»، «خودت ...
حرمان
حرمان حرمان اولین رمان یاسمینا رضا، نویسنده فرانسوی ایرانی تبار است. حرمان نوعی حدیث نفس است.پدری در خیال خود با پسرش حرف می‌زند. پیرمرد در زندان توهم و غم گرفتار شده است و دایم از اطرافیانش می‌نالد و کینه آن‌ها را به دل می‌گیرد. نه تنها از اطرافیان و نزدیکان، بلکه از هر انسانی متنفر است و هر وقت کسی را ...
تصویر زیبا
تصویر زیبا یک عصر بهاری که هوا هنوز روشن است. پارکینگ رستوران (که رستوران دیده نمی‌‌‌‌‌‌‌شود) مردی ایستاده است. ماشینی که در سمت مسافرش باز است، پاهای زنی از ماشین بیرون آمده. زن سیگاری روشن می‌کند. زمانی می‌گذرد و بعد مرد شروع به صحبت می‌کند.
مشاهده تمام رمان های یاسمینا رضا
مجموعه‌ها