قضیه تراخیس
لیکاس: خوشحال نیستی یانیس؟ ما بازم «تن واحد» رو منتشر میکنیم!
یانیس: ببخشید، گفتین اسم اون که به ما چشم دوخته، آیندهست؟
لیکاس: تو بازم سردبیر «تن واحد» خواهی بود.
کارلوس: محبوبیت تو حالا حتی از او موقع هم بیشتره. اگه اون موقع مقالات تو به خاطر سوابق پدرت خواننده داشت، حالا روزنامهت میتونه به خاطر اسم و سابقه مبارزاتی خودت پر تیراژترین ...
بی شیر و شکر (نمایشنامه)
بی شیر و شکر یک نمایشنامه است که 19 نفر در آن نقشآفرینی میکنند. صحنة این نمایش نیز یک کافیشاپ امروزی در تهران است. این نمایشنامه نخستین بار به اجرای گروه پرچین و با کارگردانی مهرداد ضیایی و حمید امجد در بیست و دومین جشنوارة تئاتر فجر- بهمنماه 1382- در تئاتر شهر، تالار سایه به روی صحنه رفت.
کوچه درختی
رفتهای توی دکان عزیزآقا که تا یادت میآید یک گله جا بود و حالا میبینی انگار گل و گشادتر میزند هر چند هنوز نیمه تاریک است با در و دیواری انگار چرب و دودزده، و جای مخلوط بوهای دبه باز پنیر و تشت شوری گل کلم روی چارپایه سکنج و کاسه سفیدابهای خشکشده بر تاقچه پشت سر عزیزآقا و حنای ...
3 خواهر و دیگران
آنتوان چخوف به سال 1897، به توصیه جدی پزشکانش که بیماری سل او را به تدریج درمانناپذیر مییافتند، رخت به خانهای ییلاقی دور از شهرهای بزرگ کشید، و چهار سال بعد در آنجا نوشتن نمایشنامه سه خواهر را به پایان برد، که از قضا داستان آن هم در چهار سال میگذرد.
اسب دیوانه شب
عنوانبندی روی زمینه سیاه؛ همراه با آهنگی که مردی با سوت مینوازد، بر زمینه صداهای شبانه خیابان که دور و دورتر میشوند؛ و بعد بر زمینه صدای چرخیدن کلیدی در قفل، باز و بسته شدن در خانه (که میخواهیم دید قدیمی و دوطبقه است)، قدمهایی در راهرو، و باز و بسته شدن در واحد طبقه اول خانه.
قصه اول: بوی ...