نمایش‌نامه

قضیه تراخیس

لیکاس: خوشحال نیستی یانیس؟ ما بازم «تن واحد» رو منتشر می‌کنیم! یانیس: ببخشید، گفتین اسم اون که به ما چشم دوخته، آینده‌ست؟ لیکاس: تو بازم سردبیر «تن واحد» خواهی بود. کارلوس: محبوبیت تو حالا حتی از او موقع هم بیشتره. اگه اون موقع مقالات تو به خاطر سوابق پدرت خواننده داشت، حالا روزنامه‌ت می‌تونه به خاطر اسم و سابقه مبارزاتی خودت پر تیراژترین روزنامه یونان بشه.

نیلا
9789646900806
۱۳۸۲
۹۶ صفحه
۳۰۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های حمید امجد
گردش تابستانی و هوای پاک
گردش تابستانی و هوای پاک طبع آدم ور نمی‌داره. یعنی خب کار که زیاد باشه، خیلی هم خوبه. ارباب رجوع از در و دیوار بره بالا خیالی نیس. سفارش کار عین کوه سر آدم ریخته باشه، از کسادی بهتره. شب که خسته و کوفته می‌خوای از شرکت بزنی بیرون، اگه دو تا دستور کار واسه فردا ور میزت مونده باشه، خیالت راحت‌تره. آدم از فرداش ...
بی شیر و شکر (نمایش‌‌‌نامه)
بی شیر و شکر (نمایش‌‌‌نامه) بی شیر و شکر یک نمایشنامه است که 19 نفر در آن نقش‌آفرینی می‌کنند. صحنة این نمایش نیز یک کافی‌شاپ امروزی در تهران است. این نمایشنامه نخستین بار به اجرای گروه پرچین و با کارگردانی مهرداد ضیایی و حمید امجد در بیست و دومین جشنوارة تئاتر فجر- بهمن‌ماه 1382- در تئاتر شهر، تالار سایه به روی صحنه رفت.
فراموشی
فراموشی اهوانگ: ار جانب دیوار بزرگ! ژوان: دیوانی‌اند؛ گذرنده، با فرمانی. اهوانگ: در آستان غروب؟ ژوان: فرمان‌شان فوری‌ست، یا راه نزدیک می‌روند. اهوانگ: از راه دیگر نرفتند! ژوان: راه گم کرده‌اند. اهوانگ: آن نشان اژدها نیست بر درفش؟ ژوان: خوب نمی‌بینم. اهوانگ: خوب بشنو؛ راه‌شان این سوست!...
عکس‌های دسته‌جمعی
عکس‌های دسته‌جمعی فرید که رفت و در آپارتمان پشت سرش بسته شد سینا به ساعت نگاه کردو گرچه از بی‌خوابی و حرافی شبانه و خماری دم صبح منگ بود با دردی در پشت پیشانی و چشم‌ها و سوزشی در معده تصمیم گرفت نخوابد. حوالی 5 صبح بود و اگر می‌خوابید معلوم نبود کی بتواند بیدار شود...
مشاهده تمام رمان های حمید امجد
مجموعه‌ها