دست آخر
یه دیوونه رو میشناختم که فکر میکرد دنیا به آخر رسیده. نقاش بود و حکاک. خیلی دوستش داشتم. میرفتم و میدیدمش، توی دیوونهخونه. با دستهام میگرفتمش و میکشوندمش کنار پنجره. ببین! اونجا! ذرتهای در حال قد کشیدن! حالا اونجا! ببین! بادبونهای قایقهای ماهیگیری! همه اون زیبایی! دستش رو پس میکشید و به کنج خودش برمیگشت. هراسون بود. هر چی دیده ...
وات
وات لبخند زدن مردم را دیده بود و فکر میکرد میداند که این کار چگونه انجام میشود. و به این حقیقت داشت که لبخند وات، البته وقتی که لبخند میزد، مثلا، بیش از نیشخند یا خمیازه، به لبخند شبیه بود. اما لبخند وات ناقص بود، چیزی کم داشت، و کسانی که برای اولین بار لبخندش را میدیدند، و البته اکثر ...
آخرین نوار کراپ
چه سکوت عجیبیه امشب، هر چی گوشهام رو تیز میکنم چیزی نمیشنوم. این پیرزنه خانم مک گلوم هر شب این موقع آواز میخوند. اما امشب خبری نیست. خودش میگه آوازهای زمان دختریش رو میخونه. من که نمیتونم تصور کنم زمان دختریش چه شکلی بوده، اما زن خیلی خوبیه...
گمگشتگان
اندازه بسیار متفاوت است. کوتاهترین اندازه کمتر از شش متر نیست. برخی از آنها با سراندن پایههاشان آماده استفاده شدهاند. بی هیچ نظم و ترتیبی به دیوار تکیه داده شدهاند. در عمودیترین حالت بر بلندای آخرین پله بلندترین نردبان بلندقدترین صعودکنندگان میتوانند با سر انگشتان خویش سقف را لمس کنند. ترکیبش نا آشنا تر از ترکیب دیوار و کف نیست.
مجموعه آثار نمایشی بکت (نمایشنامه)
این مجموعه جمعآوری اکثر نمایشنامههای بکت است از جمله، در انتظار گودو، آخر بازی، آمد و رفت، فیلم، همه افتادگان، فاجعه، نه من و... میباشد.