گمگشتگان
اندازه بسیار متفاوت است. کوتاهترین اندازه کمتر از شش متر نیست. برخی از آنها با سراندن پایههاشان آماده استفاده شدهاند. بی هیچ نظم و ترتیبی به دیوار تکیه داده شدهاند. در عمودیترین حالت بر بلندای آخرین پله بلندترین نردبان بلندقدترین صعودکنندگان میتوانند با سر انگشتان خویش سقف را لمس کنند. ترکیبش نا آشنا تر از ترکیب دیوار و کف نیست.
مالون میمیرد
عاقبت با همه حرفها من به زودی خواهم مرد. شاید ماه دیگر، آنوقت یا ماه آوریل خواهد بود یا ماه مه. چون هنوز اولهای سال است، من این را از هزار نشانه کوچک میفهمم. شاید اشتباه میکنم، شاید تا روز یحیای تعمیددهنده، یا حتی چهارده ژوییه، روز جشن آزادی، زنده بمانم.
وات
وات لبخند زدن مردم را دیده بود و فکر میکرد میداند که این کار چگونه انجام میشود. و به این حقیقت داشت که لبخند وات، البته وقتی که لبخند میزد، مثلا، بیش از نیشخند یا خمیازه، به لبخند شبیه بود. اما لبخند وات ناقص بود، چیزی کم داشت، و کسانی که برای اولین بار لبخندش را میدیدند، و البته اکثر ...
در انتظار گودو (سوگخندنامه در 2 پرده) نمایشنامه
نمایشنامه فلسفی «در انتظار گودو» روایت 2 ولگرد با نام «استراگون» و «ولادیمیر» است که در گوشهای از بیابان در انتظار موجودی با نام «گودو» هستند. آنها هرگز گودو را ندیدهاند و نمیدانند که چرا انتظار او را میکشند. آنچه انتظارش را میکشند برایشان مبهم است. یگانه چیزی که آنها را آنجا نگه داشته فقط این امر ساده و خام ...
آخرین نوار کراپ
چه سکوت عجیبیه امشب، هر چی گوشهام رو تیز میکنم چیزی نمیشنوم. این پیرزنه خانم مک گلوم هر شب این موقع آواز میخوند. اما امشب خبری نیست. خودش میگه آوازهای زمان دختریش رو میخونه. من که نمیتونم تصور کنم زمان دختریش چه شکلی بوده، اما زن خیلی خوبیه...