بعد از مگریت
مادر، روی پای سالمش ایستاده، البته روی صندلی که روی میز قرار گرفته؛ یک لنگه جوراب در یک دستش است، قرهنی مینوازد.
چراغ سقف، کمی به طرف میز پایین آمده.
فوت یک پایش لخت است، عینک آفتابی به چشم دارد، و موز میخورد.
سبد میوه، آهسته بالا میرود.
هریس، لباس زنانه به دوشش، روبالشی را به سر کشیده و چیزی نمیبیند، دستها را به ...
آرکادیا
... در نمایشنامه آرکادیا، استوپارد کلانروایتها را کنار گذاشته و بیشتر به خردهروایتها و پانوشتهها اهمیت میدهد. او در این اثر افراد بزرگی چون لرد بایرون را در حاشیهی نمایشش قرار داده، در حالی که دختربچه سیزده سالهای مهمترین شخصیت نمایشنامهاش است. استوپارد در هیچکدام از آثارش شیوه کلاسیک را برای روایت انتخاب نکرده است. او همواره به دنبال راهی ...
روزنکرانتز و گیلدنسترن مردهاند
تام استاپارد یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان معاصر انگلیس به روایت دوباره نمایشنامه هملت اثر شکسپیر میپردازد. از دیدگاه روزنکرانتز و گیلدنسترن. دو همشاگردی هملت در دانشگاه ویتنبرگ که برای دیدن او به دانمارک میآیند اما ناخواسته به جاسوسی برای کلادیوس کشیده میشوند و ناآگاهانه ماموریتی را به عهده میگیرند که به مرگشان میانجامد.
نمایشنامه روزنکرانتز و گیلدنسترن مردهاند آمیزهای از طنز ...
آرامش از نوعی دیگر (تجربههای کوتاه 7) نمایشنامه
دفتر بیمارستان سالمندان بیچوود. پشت میز بخش پذیرش، پرستار یونیفورم پوشیدهای نشسته است. ساعت دو و سی دقیقه صبح است. صدای توقف اتومبیلی از بیرون شنیده میشود. جان براون وارد میشود. مردی است تنومند، حدودا پنجاه ساله. چهرهاش ترکیب جالبی است؛ آرام، بشاش و آشتیناپذیر. کت و شلوار و پالتوئی توصیفناشدنی پوشیده و دو ساک زیپدار با خود حمل میکند...