نوشته حاضر نمایشنامهای تکپردهای بر اساس یکی از رویدادهای زندگی آبراهام لینکلن. رویداد مورد نظر ممکن است واقعیت داشته یا نداشته باشد. مهم این است که وقتی که نوشتمش خسته شدم.
۲۲ رمان
Woody Allen (born Allen Stewart Königsberg) is a three-time Academy Award-winning American film director, writer, actor, jazz musician, comedian and playwright. His large body of work and cerebral film style, mixing satire, wit and humor, have made him one of the most respected and prolific filmmakers in the modern era. Allen writes and directs his movies and has also acted in the majority of them. For inspiration, Allen draws heavily on literature, philosophy, psychology, Judaism, European cinema and New York ...
بیبال و پر (مجموعه طنزهای وودی آلن)
من و گوگن دوباره دعوایمان شد و او قهر کرد رفت تاهیتی! وسط کشیدن دندان یکی از بیماران بود که صدایش کردم.
زانویش را روی قفسه سینه آقای نات فلدمن گذاشته بود و با انبر دندان کرسی بالا، سمت راست را گرفته بود.
طبق معمول در حال تقلا بود که من از اقبال بدم وارد اتاقش شدم و پرسیدم که آیا کلاه ...
مرگ در میزند (تجربههای کوتاه 1) نمایشنامه
نمایش در اتاق خواب خانه دوطبقه نات اکرمن رخ میدهد که جائی در کیوگاردنز واقع است. کف اتاق کیپ تا کیپ با قالی فرش شده است. یک تختخواب دو نفره بزرگ و یک میز توالت بزرگ. اتاق اسباب و اثاثه و پرده مفصل دارد، و روی دیوارها چند تابلوی نقاشی و یک دماسنج زشت آویزان است. به هنگام بالا رفتن ...
حباب معلق
میدونی، بعضی وقتها آدم خودشو تو بد وضعیتی میندازه. نمیگم خیلیش تقصیر خودم نیست، چون میدونم هست. ولی بعضی وقتها هر کاری هم بکنی، نمیتونی گرههه رو باز کنی. اونوقت زمان کمکم نزدیک میشه به ته و دیگه تنها امیدت هم الانهاس که از دست بره. فقط ول کن و از سر شروع کن. آدم هر از گاهی باید به ...
مرگ در میزند (مجموعههای طنز وودی آلن) نمایشنامه
مرگ: (زیرا او چیزی نیست جز مرگ) یا عیسی مسیح. نزدیک بود گردنم بشکنه.
نات: (با حیرت به او نگاه میکند) تو کی هستی؟
مرگ: مرگ.
نات: مرگ. گوش کن. میتونم بشینم؟
نزدیک بود گردنم بشکنه. دارم مثل بید میلرزم.
نات: گفتم تو کی هستی؟
مرگ: مرگ. یه لیوان آب میآری؟
نات: مرگ؟ یعنی چی؟
مرگ: چت شده؟ این لباس ...
طنزهای وودی آلن (بی بال و پر)
در اینکه دنیایی نامرئی وجود دارد، شکی نیست. مسئله اینجاست که این دنیا تا مرکز شهر چقدر فاصله دارد و شبها تا کی باز است؟ حوادث مرموز مرتبا اتفاق میافتند. یکی جن و پری میبیند. یکی سر و صدا میشنود: و یکی از خواب میپرد و میبیند که دارد توی هوا راه میرود.