در نمایشنامه حاضر محاکمهای اتفاق نمیافتد تا دفاعیهای صورت بگیرد، در عین حال سرنوشت راوی و سقراط، هر دو نوشیدن جام شوکران است، بنابراین «مترجم شوکراننوشی من» را به گزینههای دیگر ترجیح داد.
۲۲ رمان
Woody Allen (born Allen Stewart Königsberg) is a three-time Academy Award-winning American film director, writer, actor, jazz musician, comedian and playwright. His large body of work and cerebral film style, mixing satire, wit and humor, have made him one of the most respected and prolific filmmakers in the modern era. Allen writes and directs his movies and has also acted in the majority of them. For inspiration, Allen draws heavily on literature, philosophy, psychology, Judaism, European cinema and New York ...
حباب معلق
میدونی، بعضی وقتها آدم خودشو تو بد وضعیتی میندازه. نمیگم خیلیش تقصیر خودم نیست، چون میدونم هست. ولی بعضی وقتها هر کاری هم بکنی، نمیتونی گرههه رو باز کنی. اونوقت زمان کمکم نزدیک میشه به ته و دیگه تنها امیدت هم الانهاس که از دست بره. فقط ول کن و از سر شروع کن. آدم هر از گاهی باید به ...
این آب آشامیدنی نیست (مجموعه طنزهای وودی آلن) نمایشنامه
سوزان: در مقایسه با پسرهایی که تا حالا باهاشون ازدواج کردم، دونالد همانیئه که بابام میخواد.
مگی: مگه تا حالا چند بار ازدواج کردی؟
سوزان: چند بار...یکیشون موزیسین جز بود که اختلال دو قطبی داشت.
یکیشون سرباز فراری بود و اون یکی هم یک کشیش خلع لباس شده.
اما اگر بخوام خانه زندگی تشکیل بدم، کسی را میخوام که...
مگی: با ثبات و موفق باشه.
سوزان: ...
دفاع از دیوانگی
این کتاب شامل سرفصلهای: فهرستهای مترلینگ، نگاهی به جرایم سازمانیافته، خاطرات اشمید، فلسفه من، بله اما اینکار از عهده ماشین بخار برمیآید؟، بولتن بهاره، مکاتبات گوساژ ـ واردبدیان، خاطرات دهه بیست، کنت دراکولا، گفتگو با هلموتز، زندهباد بارگاس، گزیدههایی از یادداشتهای آلن، بررسی پدیدههای فراطبیعی، مسابقه هوش با کارآگاه فورد، نابغه ایرلندی، داستانهای حیرتآور و موجودات افسانهای، اما آرام... خیلی ...
قابل توجه نوابغ فقط پول نقد
تابستان پارسال یک روز پس از مقداری دویدن در طول مسیر خیابان پنجم که به عنوان یک برنامه بدنسازی برایم در نظر گرفته شده بود تا امید به زندگی را به اندازه امید یک معدنچی قرن نوزدهمی در من کاهش بدهد، مقابل کافه بیرونی هتل استنهوپ توقف کوتاهی کردم تا دستگاه تنفسی ضعیفم را با یک پیچگوشتی تگری مرمت و ...
بیبال و پر (مجموعه طنزهای وودی آلن)
من و گوگن دوباره دعوایمان شد و او قهر کرد رفت تاهیتی! وسط کشیدن دندان یکی از بیماران بود که صدایش کردم.
زانویش را روی قفسه سینه آقای نات فلدمن گذاشته بود و با انبر دندان کرسی بالا، سمت راست را گرفته بود.
طبق معمول در حال تقلا بود که من از اقبال بدم وارد اتاقش شدم و پرسیدم که آیا کلاه ...