نمایش‌نامه

1 قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت

محمود، آرام تکیه از قاب در برمی‌دارد. چشم باز می‌کند. مبهوت و ناباورانه به سوی جسد می‌آید. زانو می‌زند و می‌نشیند کنار منش. دست پسر مرده را در دست می‌گیرد و به صورت او نگاه می‌کند.

روزبهان
9789648175639
۱۳۸۷
۹۶ صفحه
۴۳۷ مشاهده
۰ نقل قول
نادر ابراهیمی
صفحه نویسنده نادر ابراهیمی
۵۷ رمان نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمی‌های کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
دیگر رمان‌های نادر ابراهیمی
ابن‌مشغله
ابن‌مشغله ‹‹ قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که بنشانی، هزار دانه پس می‌دهد. اگر ذره‌ای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانه‌ای از محبت نشاندی، خرمن‌ها بر خواهی داشت...›› ابن مشغله در آن شهر آرام و در آن یک سال آرام، کوشید که خاک قلب را به دانه‌های خوب معتاد کند.
آتش بدون دود 5 (7 جلدی)
آتش بدون دود 5 (7 جلدی)
آتش بدون دود 1 (7 جلدی)
آتش بدون دود 1 (7 جلدی)
افسانه باران
افسانه باران او نمی‌دانست. هیچ‌کس نمی‌دانست. دیگر آسمان همان آسمان قدیم بود و در تمام شهر رد پای ستاره غمگینی هم نمانده بود. و هیچ‌کس نمی‌دانست که این گویهای رنگین چیست...
فردا شکل امروز نیست
فردا شکل امروز نیست فریاد می‌کشم: ‹‹ شنیدن صدای رودخانه در شب، اگر واقعا کسی باشد که بشنود، مثل خواندن دعای سحر است، اگر واقعا کسی باشد که بخواند...››
مشاهده تمام رمان های نادر ابراهیمی
مجموعه‌ها