۵۷ رمان
نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمیهای کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
تضادهای درونی
نبرد دردناکی بود. آفتاب بود و آفتاب بود و آفتاب. و سراب در پی سراب.
خورشید، دستهای حرارت را به جانب دو لکهی نیمهجان، در پهنای نمک، دراز کرده بود. و چون تشنهای، تهماندهی قطرههای آبهای جسمشان را میلیسید. صدای دائم ماشینها بود و زبانهای کاغذینی که بر خاک میافتاد. ماشینها لهله زنان، دانش خام خود را به انسان گرفتار عدد ...
40 نامه کوتاه به همسرم
با صدای: پیام دهکردی
اینک احساس و اقرار میکنم که آرزویی مانده است... آرزویی برآورده نشده! و آن این است که تو را از پی مرگم اشکریزان و نالان و فریادزنان و نفرینکنان نبینم، همچنان که فرزندانم را، دوستانم را، یاران و هماندیشانم را....
گوش دادن به کتاب سخنگو برای زندگی پرمشغلهی امروز یک ضرورت است. زمان رفت و آمد به محل ...
بار دیگر شهری که دوست میداشتم
خواب.
تنها خواب، هلیا!
دستمالهای مرطوب تسکیندهنده دردهای بزرگ نیستند.
اینک دستیاست که با تمام قدرت مرا به سوی ایمان به تقدیر میراند.
اینک، سرنوشت، همان سرافرازی ازلی خویش را پایدار میبیند.
شاید، شاید که ما نیز عروسکهای کوکی یک تقدیر بودهایم...
نمیدانم...
آرش در قلمرو تردید
خورشید مینشست و اندوه بر دل آرش.
مرد تنها، بر افق، بر سنگ، و بر یالهای تیرهرنگ کوههای سخت، نظری انداخت و بر توده بیشماره مردم که از فروتر مکان خویش، بانگشان چون صوت باد بود. فریاد زد: غمگینم، غمگین چون غروب، چون آواز غریب رهروی تنها، و چون دیوارهای کاهگلی مخروب؛ غمگین از زمانه خویشم.
ای شادیهای از میان رفته، ای ...
بر جادههای آبی سرخ (بر اساس زندگی میرمهنای دغابی)
سلیمه!
یادت هست که یک بار برایت شعری گفتم؟ و گفتم: «ما اینجا زاده شدیم و اینجا روییدیم، و اینجا با خاک و آب آشنا شدیم، و اینجا دل به عشق سپردیم.
پس، بر ماست که از این آب و این خاک، با تمامی توان خویش حفاظت کنیم.
و بر ماست که تن خاکیمان، همینجا، زیر و زبر همین خاکها، ...