شخصیت اصلی داستان ژان دراگان نویسندهای حدودا شصت ساله که در تنهایی بهسر میبرد و از ترس رویارویی با اندوهی که آمیخته با گذشتهاش است از پرداختن و فکر کردن به آن زمانها اجتناب میکند. مدتهاست که دیگر تلفن او زنگ نمیخورد. دیگر چندان هم نمینویسد. تنها کتاب تاریخ طبیعی نویسندهای بهنام بوفن را میخواند. کتاب جدید مودیانو با «تقریبا هیچی، مانند گزیدگی حشرهای...» آغاز میشود. این گزیدگی در حقیقت دفترچه گمشدهای است که در آن نام شخصی بهنام گی ترستل مانند جعبه سیاهی است که سبب الهام گذشته به دراگان میشود. «برای اینکه در محله گم نشی» جایی است که در آن مودیانو به بیان حال، جوانی و کودکی ژان دراگان میپردازد. گذشته و حال با هم درآمیخته و به شخصیت داستان کمک می کنند تا آهستهآهسته از دنیای بیرنگ و روی فراموشی بهسوی دنیای رنگارنگ خاطرات گذشته روانه شود. دنیای رنگارنگ خاطراتی که نقش اصلی آنرا زنی بهنام انی استراند که در کودکی دراگان نقشی مادرانه و در جوانی او مانند محبوبهای مهربان بود، داشت. در یافتن گذشته خود و بهخصوص در جستجوی انی نوشتن را انتخاب میکند و کتاب تاریکی تابستان را مینویسد. در نظر او نوشتن کتاب برای دادن پیام به شخص خاصی است که با او نقطهای مشترک در گذشته دارد...