رمان ایرانی

بعد از امید

امید دانشجوی ممتاز کلاس استاد، آن قامت بلند و رعنایت چگونه به شاخه‌ای شکسته تبدیل شد که حتی نتوانستی در مقابل استاد از جایت برخیزی. یاس خوش‌بوی کلاس با استاد حرف بزن و بگو که کدامین اهریمن سرو قامت بلندت را خم کرد و مهر خاموشی و سکوت بر لبانت نهاد...

سر گیس
9786009445554
۱۳۹۴
۴۱۲ صفحه
۱۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های اعظم صرفی
شقایق
شقایق چگونه بی‌خیالت شوم مادر؟! که هر لحظه. با هر تپش. در من تکرار می‌شوی. خدای داستان‌های منی. پلی بزن به سویم مادر! معجزه‌ای کن و بخوان مرا، جان دلم...
کارن
کارن کامران و آرش می‌خوردند و می‌خندیدند اما دریا نگران و طوفانی بود و آرام و قرار نداشت، او از مرده می‌ترسید، و فکر می‌کرد که الان درب موزه کوچک خانگی باز می‌شود و سید نورالدین با آن جثه لاغر و نحیفش وارد اتاق می‌شود، خواب از سر دریا پریده بود و او از سرما احساس لرز می‌کرد پس او در ...
مشاهده تمام رمان های اعظم صرفی
مجموعه‌ها