مجموعه داستان خارجی

وقتی زنان در جلد 1 مرد فرو می‌روند

(Quand elles se glissent dans la peau d un homme)

برآورده نکردن خواسته‌های 1 زن، گناهی مرگ‌بار است به خصوص اگر این خواسته‌ها، خواسته آخر باشد و بدتر اینکه این زن، همسر شما باشد و این همسر در حال مردن باشد. «وقتی زنان در جلد 1 مرد فرو می‌روند» مجموعه 16 داستان کوتاه از بهترین آثار زنان نویسنده آمریکای لاتین است. داستان‌هایی متفاوت که هر یک سبک و سیاق خاص خود را دارند و نماینده ادبیات یک کشور هستند. شخصیت اصلی این داستان‌ها مردانی هستند که از زبان زنان به نگارش درآمده‌اند.

9786007131008
۱۳۹۵
۱۶۸ صفحه
۲۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
طرف تاریکی
طرف تاریکی ترس همواره به فاصله یک گام جلوتر راه می‌رود، حضور سایهوار مرگ است پشت سر آدمی. با این داستان‌ها، به قلمرویی ناشناخته و تاریک گام می‌گذاریم که در آن، مرزهای مرگ و زندگی درهم تنیده است. ضرب‌المثلی انگلیسی می‌گوید: هیچ فرد مرده‌ای نمی‌تواند داستان تعریف کند. پس راوی، همان کسی است که زنده از دل ترس بیرون آمده است. من حالا ...
داستان‌ها و افسانه‌های مردم فرانسه
داستان‌ها و افسانه‌های مردم فرانسه از جمله کسانی که در دنیا اقدام به جمع‌آوری افسانه‌های عامیانه و مردمی کردند، برادران گریم بودند. بسیاری از قصه‌هایی که برادران گریم جمع‌آوری نموده‌اند از منابع فرانسوی و از داستان‌های قرن چهاردهم و حکایت‌های کوچک قرن شانزدهم و ادبیات احساسی گرفته شده است. این قصه‌ها به خاطر سادگی و معمولی بودن، محتوایی آشنا و خودمانی دارند و حوادث و ...
مروارید عشق (داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ) مجموعه داستان
مروارید عشق (داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ) مجموعه داستان در دنیای ادبیات، داستان کوتاه از ارزش‌های خاصی برخوردار است، در آلبوم آثار اکثر رمان‌نویسان بزرگ مجموعه داستان‌های کوتاه نیز مشاهده می‌شود. نویسندگانی همچون تولستوی، داستایوفسکی، همینگوی، ساراماگو، یوسا و ... در این مجموعه، سعی بر آن بوده که داستان‌های کوتاه نویسندگان بزرگ به گونه‌ای ارائه شود تا هم طعم داستان کوتاه به خواننده چشانده شود و هم لذت خواندن آثار ...
نخل و غبار
نخل و غبار هیچ‌کس نمی‌داند که شب‌ها می‌آید. از همین گوشه باز پرده، تکان می‌خورد و بعد همه‌جا روشن می‌شود. تنم گر می‌گیرد. می‌لرزم و یواشکی چشم می چرخانم که گمش نکنم. انگار عادتمان شده که او یک‌هو بیاید و من در سکوت دنبالش راه بیفتم...
عکاس‌خانه آدم‌های خوشبخت (داستان‌های کوتاه برگزیده از نویسندگان ترکیه) مجموعه داستان
عکاس‌خانه آدم‌های خوشبخت (داستان‌های کوتاه برگزیده از نویسندگان ترکیه) مجموعه داستان آن شب توانسته بودم از محل کارم زودتر از همیشه خارج شوم. گفتم تا بی‌اوغلو همین‌طوری برای خودم بروم. به ریه‌هایم حق تنفس بدهم که ساعت‌ها است با هوای کثیف پر شده. به خلیج و تنگه سلام کردم و از پل رد شدم.
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها