رمان خارجی

دیه‌گو و فریدا

(Diego et frida)

وقتی فریدا به خانواده خود خبر داد که قصد دارد با دیه‌گو ازدواج کند، پدرش با شوخی نیش‌داری گفت این‌کار شبیه ازدواج فیل و کبوتر است. همه نسبت به ازدواج دخترک پر شروشوری که جسمی بیمار و آسیب‌پذیر داشت آن هم با هنرمند نابغه‌ی مکزیکی که 2 برابر سن او و 3 برابر وزن او را داشت،بدبین بودند. دیه‌گو به غول اغواگر شهرت داشت و هنرمندی بود که جرات کرد در گرامی‌داشت بومیان مکزیک، دیوارنگاره‌هایی بکشد و در آن‌ها کارگران را در حال پایین کشیدن تثلیت شیطانی مکزیک - کشیشان، طبقه بورژوا و مردان قانون به تصویر بکشد.

بدون
9786009373208
۱۳۹۴
۲۵۶ صفحه
۵۵۳ مشاهده
۰ نقل قول
ژان ماری گوستاو لوکلزیو
صفحه نویسنده ژان ماری گوستاو لوکلزیو
۱۶ رمان Jean-Marie Gustave Le Clézio, better known as J. M. G. Le Clézio (born 13 April 1940) is a Franco-Mauritian novelist. The author of over forty works, he was awarded the 1963 Prix Renaudot for his novel Le Procès-Verbal (The Interrogation) and the 2008 Nobel Prize in Literature.
دیگر رمان‌های ژان ماری گوستاو لوکلزیو
دگرگونی‌ها
دگرگونی‌ها رمان از قرنی به قرن دیگر و از قاره‌ای به قاره دیگر می‌رود. انقلاب فرانسه را تا جنگ با پروس و اتریش دنبال می‌کند و به شهر نیس و آزادی مستعمرات فرانسه می‌رسد و استقلال جزیره موریس را به تفصیل بیان می‌کند. یک شخصیت کوچک در این رمان بزرگ هست، زنی ناشنوا به نام سپیده‌دم از هندوچین، مستعمره فرانسه، به ...
آفریقایی
آفریقایی مدت‌ها در رویاهایم، مادرم را سیاه‌پوست تصور می‌کردم. برای خود داستانی بافته بودم، تا از واقعیت پس از بازگشت از آفریقا فرار کنم، بازگشت به کشوری، به شهری، به شهری که هیچ آشنایی نداشتم، جایی که بدل شده بودم به بیگانه‌ای. پس از آن هنگامی که پدرم، در سن بازنشستگی به فرانسه آمد تا با ما زندگی کند، دریافتم که ...
بیابان
بیابان نیاکان لالای نوجوان، مردان آبی هستند، جنگ‌جویان صحرا. او که در حلبی‌آباد در حاشیه‌ بیابان زندگی می‌کند، نمی‌تواند آنها را از یاد ببرد. نیروی طبیعت و افسانه‌ها عشقش به هارتانی چوپان، فرار ناموفق‌شان به سوی بیابان، تبعید به مارسی، همه و همه روح پرفروغ او را آبدیده می‌کند. لالا، با تمام بیگاری‌اش در یک هتل پست، حاملگی، و بعد مبدل شدن ...
موندو و داستان‌های دیگر
موندو و داستان‌های دیگر هیچ‌کس نمی‌توانست بگوید موندو از کجا آمده بود. روزی، به تصادف، بی‌آنکه کسی بفهمد، به شهر ما وارد شده و کم کم همه به وجودش خو گرفته بودند. پسرک ده ساله‌ای بود با صورتی گرد و آرام، با چشمانی زیبا، سیاه و کمی مورب. اما بیش از هر چیزی، موی او جلب توجه می‌کرد، مویی به رنگ خرمایی خاکسترگون که ...
مشاهده تمام رمان های ژان ماری گوستاو لوکلزیو
مجموعه‌ها