رمان خارجی

ماه عسل

(Voyage de noces)

چشمم به تکه روزنامه‌ کهنه‌ای افتاد. تاریخش به زمستانی بر می‌گشت که اینگرید با ریگو آشنا شده بود. آن را اینگرید به من داده بود، آخرین باری که دیدمش. موقع خوردن شام شروع کرد به حرف زدن درباره‌ آن روزها. از ساکش یک کیف پول پوست تمساح درآورد و از داخل کیف پول، تکه روزنامه را که با دقت تا خورده و تمام این سال‌ها پیش خودش نگه داشته بود. یادم می‌آید آن لحظه سکوت کرد. نگاهش حالت عجیبی داشت. انگار می‌خواست باری را که از مدت‌ها پیش روی دوش‌اش سنگینی می‌کرد، بردارد و بسپارد به من. یا شاید حدس می‌زد که من هم بعدها راه می‌افتم و دنبالش می‌گردم. آگهی کوچکی بود بین تبلیغ‌ها، درخواست‌ها و پیشنهادهای کار، توی صفحه‌ی معامله‌های ملکی و تجاری: دنبال دختر جوانی می‌گردیم به نام اینگرید تیرسن، شانزده ساله، 1/60 قد، صورت بیضی شکل، چشم‌های خاکستری، مانتو ورزشی قهوه‌ای، ژاکت آبی روشن، دامن و کلاه بژ، کفش‌های ورزشی مشکی، لطفا هر خبری از او را دارید به آدرس پاریس، بلوار اورنانو، شماره‌ 39 دوم، آقای تیرسن ارسال کنید.

چشمه
9789643627973
۱۳۹۴
۱۲۸ صفحه
۷۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
پاتریک مدیانو
صفحه نویسنده پاتریک مدیانو
۲۴ رمان Patrick Modiano is a French language novelist.

He is a winner of the Grand prix du roman de l'Académie française in 1972 and the Prix Goncourt in 1978 for his novel Rue des boutiques obscures.

Modiano's parents met in occupied Paris during World War II and began their relationship in semi-clandestinity. Modiano's childhood took place in a unique atmosphere: between the absence of his father -- of which he heard many troubled stories -- and his mother's frequent ...
دیگر رمان‌های پاتریک مدیانو
خاطرات خفته
خاطرات خفته «خاطرات خفته» وقایع‌نگاری صرف و نقل ساده از رویدادهای گذشته نیست. شاید بتوان نام دیگر این کتاب را پرسش‌ها رازها و یا حتی جنایات خفته عنوان کرد. وقایعی که گاه مثل یک تصویر هولناک ناتمام در ناخودآگاه‌تان جا خوش کرده‌اند و از وجودشان بی‌‌خبرید. «خاطرات خفته» هم‌چون دیگر آثار مودیانو بر «اسکن حافظه» استوار است، رمانی نوآر در سیاه و ...
در کافه جوانی گم شده
در کافه جوانی گم شده کافه کنده پاتوق جوانان دهه 50 و 60 فرانسه است. لوکی، زنی زیبا و جوان با حضورش در کافه، جوانان کافه‌نشین را سخت تحت تاثیر قرار می‌دهد و به کند و کاو در زندگی اش وا می‌دارد، زندگی مرموز لوکی چون پازل 1000 تکه‌ای است که با روایت از زوایه دید شخصیت‌های متفاوت رفته رفته کامل می‌شود. . .
سیرکی که می‌گذرد
سیرکی که می‌گذرد در میدان شاتله می‌خواست سوار مترو شود. درست زمان شلوغی مترو بود. نزدیک در خروجی واگن، چسبیده به هم ایستاده بودیم. در هر ایستگاه مسافران تازه دوباره سوار می‌شدیم. سرش را روی شانه‌ام گذاشت و با لبخندی گفت: «هیچ‌کس تو این شلوغی نمی‌تواند پیدای‌مان کند.» در ایستگاه گاردونور با موج مسافرانی همراه شده بودیم که طرف قطارهای حومه شهر سرازیر می‌شدند. ...
مشاهده تمام رمان های پاتریک مدیانو
مجموعه‌ها