گرچه نزدیک کریسمس است، اما بیماری مهلک جک نمیگذارد او و خانوادهاش حال و روز خوبی داشته باشند. در حالی که جک تصور میکند تنها چند روز از عمرش باقی مانده است، و او خود را آماده میکند تا با همسرش لیزی و سه فرزندشان وداع کند، فاجعه دیگری کل خانواده را غافلگیر میکند. در شب عید کریسمس لیزی همسر جک در تصادف اتومبیل کشته میشود و وضعیت خانواده بسیار پیچیده میشود...تا اینکه درست در مرحله زمانی که جک خیال میکند همه چیز را از دست داده، معجزهای رخ میدهد و بار دیگر همه افراد خانواده را به شدت بهت زده میکند... “تابستان آن سال“ رمان دلنشینی است درباره خانواده، رستگاری و امید.