رمان خارجی

ستاره باز

(Mangeurs detoiles)

رومن گاری در 1914 در ویلنا (واقع در لیتوانی) در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. در سال 1928 همراه مادرش به نیس فرانسه رفت. در آن‌جا حقوق خواند و پس از جنگ جهانی دوم (1945) به عنوان دیپلمات در شهرهای مختلف کار کرد. او 28 رمان نوشت و تعدادی از آثارش را با نام مستعار امیل آژار منتشر کرد. در سال 1956 نخستین رمان او، ریشه‌های بهشتی برنده جایزه گنکور شد. دومین جایزه گنکور را هم با نام مستعار امیل آژار برای رمان زندگی در پیش رو به دست آورد،‌ و به این ترتیب او تنها نویسنده‌ای است که تا کنون این جایزه را دوبار دریافت کرده.

مهدی نسرین
مرکز
9789642131945
۱۳۹۴
۱۹۲ صفحه
۹۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
رومن گاری
صفحه نویسنده رومن گاری
۲۴ رمان رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسِف (Roman Kacew) در ۸ مه ۱۹۱۴ در شهر ویلنا (اکنون: ویلنیوس، واقع در لیتوانی) در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. پدرش (آری-لیب کاسو) کمی بعد در ۱۹۲۵ خانواده را رها کرد و به ازدواج مجدد دست زد. از این هنگام او با مادرش، نینا اوزینسکی (کاسو)، زندگی می‌کرد، ابتدا در ویلنا و سپس در ورشوی لهستان. در سال ۱۹۲۸، رومن چهارده ساله به همراه مادرش به شهر نیس در کشور فرانسه رفتند. رومن خاطرات ...
دیگر رمان‌های رومن گاری
پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند
پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند برف ملایمی می‌بارید، دانه‌های برف به نرمی پایین می‌آمدند طوری که انگار می‌ترسیدند به زمین بنشینند. چند وقتی می‌شد که میدان خالی بود؛ سگ لاغری که انگار خیالی در سرش بود در حالیکه پوزه به زمین می‌مالید سریع از میدان رد شد؛ کلاغی با احتیاط زمین نشست، چیزی به نوکش گرفت و بلافاصله پرواز کرد... یک مرد و یک دختر ...
پرندگان می‌روند در پرو بمیرند
پرندگان می‌روند در پرو بمیرند توی چمدان پر بود از اسباب بازی، عروسک، خرس‌های مخملی، کلاه‌گیس فرشته و تیله‌های رنگی. یک دست لباس بابانوئل هم بود: پیراهنی قرمز با حاشیه‌ای سفید، کلاه بی‌لبه‌ی منگوله‌دار و یک ریش سفید مصنوعی. مرد چمدان را بست، دست دختر جوان را گرفت و شروع کردند به راه رفتن طرف بزرگراه قدیمی، برف اسفالت را خیس کرده بود. جاده زیر ...
قلابی
قلابی رومن گاری با چهار نام مختلف داستان‌نوشت، دوبار جایزه گنکور برد، تا پایان عمرش به ژنرال دوگل وفادار ماند و هیچ‌گاه نتوانست خاطره فداکاری‌های خارق‌العاده مادرش را از یاد ببرد. در سال‌هایی که بسیاری پایان خلاقیت ادبی او را اعلام کردند، با یکی از نام‌های مستعارش داستان نوشت و حیرت همان منتقدانی را برانگیخت که دیگر آینده‌ای ادبی برایش متصور ...
شبح سرگردان (رقص چنگیز کوهن)
شبح سرگردان (رقص چنگیز کوهن) احساس می‌کنم این‌جا خانه خودم است. احساس می‌کنم این مکان و هوایی که آن‌ها تنفس می‌کنند، از آن من است؛ این را فقط کسانی می‌توانند درک کنند که به محیطی کاملا خو گرفته‌اند و با آن در هم آمیخته‌اند. شبحی زبان‌آور و پر توش و توان؛ این شبح به‌ قدری سمج و چنان فراگیرنده است که حضورش بر هر چیز ...
مشاهده تمام رمان های رومن گاری
مجموعه‌ها