همزاد، بعد از مردم فقیر دومین رمان داستایوفسکی محسوب میشود. رمان کوتاه همزاد نسبت به زمانش، بررسی شگفتانگیزی در باب روانشناسی آدمهای نابهنجار است. قهرمان آن، گولیادکین، کارمند دولت، مبتلا به جنون افزاینده تعقیب و آزار، به مردی برمیخورد که عینا به او میماند و همنام اوست. ابتدا گولیادکین با او دوستی میکند و شغلی در اداره خود برایش دست و پا میکند. باقی داستان ماجرای قهرمان را با همزادش مو به مو نقل میکند. گولیادکین کمکم حس میکند که او تحسین و عنایت بالادستیها و همکارانش را به دست میآورد، حال آنکه کوشش خودش در کسب این مزایا بیفایده بوده است. در ذهن پریشان او، همزاد رهبر دسیسهای علیه او میگردد و او بارها بیهوده میکوشد آن آدم گستاخ را لو بدهد. اما اتفاقات آنگونه که او انتظار دارد پیش نمیرود. واقعگرایی روانشناختی داستایوفسکی در این کتاب به جلوههای نیرومند ترس و ترحم دست مییابد. تجزیه و تحلیل حالتهای روحی و افکار شخصیت اصلی این کتاب بیرحمانه و وسواسبرانگیز است...