مجموعه داستان خارجی

بهترین داستان‌های آلیس مانرو

(Alice munros best)

رز پس از مدتی به این نتیجه رسید که نخوت پاتریک زاییده ثروت‌اش است هر چند پاتریک از این بابت هیچ نخوتی در خود نمی‌دید. رز بعد آشنایی با خواهران پاتریک متوجه شد آن‌ها هم همین طوراند و از کسانی که اطلاعاتی درباره اسب‌سواری و دریانوردی ندارند بیزاراند و همین‌طور از کسانی که دانش موسیقیایی یا دانش سیاسی گسترده دارند. پاتریک و خواهرانش در کنار هم غیر نفرت‌نمایی کار چندانی ازشان برنمی‌آمد. جوری رفتار می‌کردند که انگار هیچ‌وقت قافیه را نمی‌بازند و کم نمی‌آورند. لحن حرف‌زدن‌شان موقع بحث‌هاشان سر سفره خوراک به شدت کودکانه بود. میل‌شان به خوردن خوراکی که دوست داشتند و کج خلقی‌شان سر دیدن خوراکی بر میز که نمی‌پسندیدند به شدت کودکانه بود. هیچ‌وقت مجبور نبودند برای گرفتن امتیازی یا رسیدن به چیزی شکیبایی و تلاش کنند و هیچ‌وقت مجبور نمی‌شدند چون ثروت‌مند بودند.

بدیل
9786009423019
۱۳۹۳
۱۶۸ صفحه
۳۹۶ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آلیس مونرو
صفحه نویسنده آلیس مونرو
۲۰ رمان آلیس مونرو (متولد ۱۰ ژوئیه ۱۹۳۱) نویسنده کانادایی‌ست.
دیگر رمان‌های آلیس مونرو
پاییز داغ
پاییز داغ وقتی ازدواج کنند جایی نزدیک دریاچه سابوت می‌خریدند. نه خیلی نزدیک به والدین موری، و نه خیلی دور از آن‌ها، البته آنجا فقط یک اقامتگاه تابستانی به حساب می‌آمد. بقیه اوقات باید هر جایی که او کار می کرد زندگی کنند. آنجا ممکن بود هر جایی باشد، پرو، عراق، یا نواحی شمال غرب. گریس از فکر این سفرها خوشش آمد ...
گریزپا
گریزپا
می‌خواستم چیزی بهت بگم
می‌خواستم چیزی بهت بگم مانند معجزه یک زندگی کامل را خیلی کوتاه و مختصر و سریع روایت می‌کند... مانرو هنر و سلیقه‌اش را ماهرانه به کار می‌گیرد... نیویورگ تایمز.
دره اتاوا
دره اتاوا همه این‌ها نمایشی بود که برای خوش‌گذرانی بیرحمانه خودتان به راه انداخته بودید و من همچون انسانی ساده‌لوح و نادان، چاشنی عشق‌ورزی و دلدادگی آنان بودم، از هر دوی شما متنفرم. من هرگز نمی‌توانم این کار را انجام دهم. من هرگز نمی‌توانم کسی را که روزی عاشقش بوده‌ام و با او ازدواج کرده‌ام و یا حتی کسی را که با ...
جان شیرین و 6 داستان دیگر
جان شیرین و 6 داستان دیگر آن طرف رودخانه، یک گله درخت همیشه سبز تیره بود، احتمالا سرو آزاد، اما آن‌قدر دور بودند که نمی‌شد به یقین گفت. و حتا دورتر از آن، روی دامنه‌ی تپه‌ی دیگری، خانه‌ای بود که از دور خیلی کوچک به نظر می‌رسید. رویش به طرف خانه‌ی ما بود. ما هیچ‌وقت به دیدن‌شان نرفتیمو با آن‌ها آشنا نشدیم. به چشم من شبیه خانه‌ی ...
مشاهده تمام رمان های آلیس مونرو
مجموعه‌ها