بعد با صدای بلند پرسید: 10 و 10؟
خانوم اجازه؟ انگشنام.
پدر داد زد: انگشتات؟
مادر که انگشتهایش رنگ سبزی گرفته بود گفت: سبز شده، سبزی باغچمونه.
معلم گفت : دیدین! سبز شده، حالا باید چیکار کنیم؟
مابگیم؟
بگو پسرم.
۶ رمان
پیمان هوشمندزاده (۱۳۴۸-تهران) عکاس و نویسنده ایرانی است. او چند کتاب نوشتهاست و در زمینه عکاسی برنده جایزههای گوناگون شده و نمایشگاههای گروهی و انفرادی بسیاری در تهران، بلژیک، دانمارک ، یونان، لبنان، برلین، استرالیا، گرجستان ، کویت، نیویورک، پاریس برگزار کردهاست.
:کتابشناسی
-شاخ، مجموعه داستان پیوسته، نشر چشمه، ۱۳۸۸ -کتاب 100، مجموعه عکسها، نشر ماهریز، ۱۳۸۸ -ها کردن، مجموعه داستان، نشر چشمه، ۱۳۸۶ -حذف به قرینه مستی نوشتههای کوتاه (۱۰۰ نسخه دست نویس) ، تهران۱۳۸۳ -وقت ...
شاخ (مجموعه داستان پیوسته)
بیسیمچی آنطرف خطیها بود. نامردها بیسیمچی زن داشتند. عوضش
ما با عکس خوانندهها حال میکردیم. آن هم عکسی که توی ششتا سوراخ قایمش کرده بودیم. عربی بلد نبودیم ولی دختره خوب فارسی حرف میزد. صدای خوبی هم داشت. سیا میمرد برای صداش! یک ناز با مزهای توی صداش بود که بیشتر به ایرانیها میزد تا به عربهای کت و کلفت. تازه ...
لذتی که حرفش بود
لذتی که حرفش بود مجموعهایست از نابترین تجربههای به ظاهر پیش پا افتاده و هرروزهی ما. مجموعهای از بدیهیات، آنقدر که کمتر کسی بهشان فکر میکند. پیمان هوشمندزاده و منطق روایی ساده و روانش، کولاژوار قطعاتی از مشاهدات هر انسانی را از پیرامونش و خاطراتش کنار هم چیده، جوری که برای خواننده چارهای جز حیرت کردن نمیماند...
2 تا نقطه
دوربین آوردیم و نشانش دادیم. خوب نگاه کرد و بعد بیسیم خواست، با خورشید حرف میزد. چیزی هم مینوشت. نفهمیدیم چه میگفت. از رمز دیگری استفاده میکرد. تمام که شد همه بلند شدند و از تپه پایین رفتند. سوار ماشین شدند. و راه افتادند به طرف همان دو لکه. با چشم دنبالشان کردیم. غباری پشت سرشان بلند شده بود. کوچک ...
روی خط چشم
پیمان هوشمندزاده در مقام داستاننویس تجربههایی خاص و جدی داشته است. او بعدِ اقبالِ گسترده مجموعه داستانِ ها کردن در میانهی دهه هشتاد، چند کتابِ دیگر نیز منتشر کرد که هر کدام به نوعی امتدادِ مسیری بودند که او در ها کردن پیریزی کرده بود. جدیدترین مجموعه داستانِ او، روی خطِ چشم، شاملِ ده داستانِ کوتاه است که از منظرِ ...