رمان ایرانی

اسپیدژ

کافه همون کافه همیشگی بود، با همون عطر مست‌کننده قهوه، همون چیدمان، همون موسیقی روح‌نواز و همون اتمسفر... اما من دیگه همون آدم نبودم. به جای خالیت نگاه می‌کردم و طعم دلتنگیم برای تو به تلخی طعم قهوه شده بود...

آسیم
9789644186042
۱۳۹۴
۶۷۶ صفحه
۱۰۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های بهاره باقری
توسکستان
توسکستان توسکستان رمانی پرماجرا و گاه طنزآلود در مورد عشقی پرشور است. روایتی از واقعیات روزمره که در یک آژانس مسافرتی اتفاق می‌افتد. خواننده با خواندن این کتاب همراه با قهرمانان داستان به مکان‌های دیدنی ایران و سراسر جهان سفر می‌کند و...
رویای توسکستان
رویای توسکستان سوار بر اسب در حاشیه مزرعه پیش رفت. گندم‌ها بلند و طلایی شده و وقت درو کردنشان فرا رسیده بود. کاش غصه‌هایش را همراه با گندم‌ها درو می‌کردند کاش دلتنگی‌ها حجمی داشتند و لبریز می‌شدند... در سکوت با غمی ته چشمانش به نقطه‌ای خیره ماند. دیگر در آن‌جا ماندن فایده‌ای نداشت. باید برمی‌گشت و کار و زندگی‌اش را از سر ...
به قلم ماهور
به قلم ماهور -
زندگی شاید همین باشد
زندگی شاید همین باشد هی فلانی، زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی‌خواهی‏، من گمانم زندگی باید همین باشد...
مشاهده تمام رمان های بهاره باقری
مجموعه‌ها