رمان ایرانی

خانه‌ای از آن دیگری

طوری حرف می‌زد انگار چیزی از این عادی‌تر ممکن نیست. بدون این‌که بتوانم چشم از او بردارم گفتم سوار شود تا برسانمش. فکر کردم ماندن زنی در چنین جایی جای سوال و جواب ندارد. اما فقط این نبود، آن لحظه می‌خواستم توی ماشینم بنشیند و خودش هم حتما این را می‌دانست که آمرانه پرسیده بود، گویی با مسافرکشی در یکی از خیابان‌های شهر حرف می‌زند. در عقب را باز کرد و سوار شد. در حالی که می‌نشست از آینه نگاهش می‌کردم، مژه‌های خوابیده بر چشم‌های کشیده مشکی‌اش آرامشی عجیب در گرمای بعد از ظهر تابستان القا می‌کرد. درست مثل آرامش بعد از یک روز گرم تابستانی، آرام و در خود.

مرکز
9789642132591
۱۳۹۴
۱۳۰ صفحه
۲۲۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محبوبه موسوی
سکوت‌ها
سکوت‌ها گم‌گشتگی درون‌مایه اصلی رمان سکوت‌ها است. شخصیت‌ها در برابر هم قرار می‌گیرند اما هر یک به گونه‌ای در جهان خود گم شده‌اند و به همین دلیل حرف چندانی برای هم ندارند و در برابر هم سکوت می‌کنند. رمان سکوت‌ها، فرمی قطعه قطعه دارد که هر قطعه آن به مثابه یک بخش از رمان حول شخصیت یا شخصیت‌هایی جریان دارد که ...
بازخوانی چند جنایت غیرعمدی
بازخوانی چند جنایت غیرعمدی «شهر در سکوتی خفته فرو رفته بود. توی محله فقط چند زن و مرد مسن مانده بودند با بچه‌ها که حالا در خانه‌های مادر و پدربزرگ‌هایشان ماندگار شده بودند. مدرسه البته باز بود و کارهای اداری به روال معمول خود پیش می‌رفت اما کسی از کسبه خرد در شهر نبود. مردم کم‌کم درباره علت بسته بودن بیش‌تر مغازه‌های بازار از ...
مشاهده تمام رمان های محبوبه موسوی
مجموعه‌ها